نامه دوازدهم

62 25 10
                                    

من دارم میرم،
به سفر.

میرم و فرار می کنم...
دیگه من نیستم عزیز دل پرپر زن من.
دیگه نیستم ساحره کلمات باشم....
میرم تهش حرف  و خاطرات روی کوله نامرئی رها می کنم...
میرم سمت واندر لند....

متاسفم ،ما قوی نبودیم.

For AliceWhere stories live. Discover now