نامه سی و هفتم؟ شاید!

26 10 10
                                    

دیشب داشتم می مردم:|

مسموم شده بودم، هرچی می خوردم بالا می اوردم، نگران نباشید. الان خوبم.

وقتی من رو بردن بیمارستان، خدا خدا می کردم بیماری خاصی نداشته باشم، و بعد ترسیدم. نکنه بمیرم؟

بعد خندیدم، تازه فهمیدم چقدر کار برای انجام دادن دارم.

For AliceWhere stories live. Discover now