《چشمهات رو ببند و قوی باش》
به زندگیت ادامه بده حتی اگه مبتلا به اون هستی!
نگران این نباش که کی و در چه شرایطی قراره با زندگی خدافظی کنی فقط از روزهای خوب و بد روبروت لذت ببر چرا که امکان برگشت به گذشته نیست!
اتفاقیه که افتاده و تو قادر به تغییرش نیستی پس برای لحظه های آخر بخند و مهربون باش،
با دردهایی که به سراغت میاد به لطافت برخورد کن چون فقط خودت آسیب میبینی!
سعی کن به کسی دل نبندی و مانعی بشی تا اون بهت وابسته نشه اینجوری وجدانت راضیه چون نه خودت رو ناراحت کردی و نه به اون آسیب زدی؛
و این موقع هست که تو ثانیه به ثانیه زندگیت رو با ارزش میدونی تا کارهای عقب افتادت رو انجام بدی و فرقی نمیکنه چند روز،هفته،ماه یا سال طول بکشه ولی میدونی بلخره زمانش فرا میرسه!
ایدز!
چهار حرفه اما زمانی که اسمش به گوشت میخوره ترس و اضطراب سرتاسر وجودت رو فرا میگیره؛
آزمایش های مسخره ای که میدی باعث میشه به خودت هم شک کنی و زمانی که یک پزشک بهت میگه ایدز داری فقط میخندی،
انگار یک چالش مسخرست و زندگی تو رو به اون دعوت کرده اما واقعیه!
شاید فکر کنی فرق زیادی با سرطان نداره اما اینطور نیست
سرطان تو رو به تنهایی دعوت نمیکنه و فقط زیبایی ظاهرت رو میگیره اما میدونی کی قراره بمیری یا امیدی داری که دوباره خوب بشی!اما ایدز ترسناکه و تنها راه خلاص شدن ازش مرگه و حتی زمان مشخصی نداره،
فکر کن هر لحظه آماده باشی تا تپش های قلبت رو به مرگ تقدیم کنی...
و به راحتی کسانی که دوستشون داری رو کنار بزاری تا رفتنت آزارشون نده...
نوشتن نامه ای توسط خودت و خدافظی از همه و گذاشتن اون زیر بالشتی که هرشب سرت رو روش میزاری و صبح از عرق های شبانت خیسه..
هیچکس حاضر نیست کنارت بمونه و دوستت داشته باشه چرا که ازت میترسه
و هیچ چیز مثل قبل نمیشه همونطور که تو دیگه اون انسان در حالت طبیعی نمیشی!
▪اش:
_«باید بهش بگیم!»
آری_«کاش به همین راحتی بود..چجوری بریم و تو چشمام نگاه کنیم بعد هم بگیم ایدز داری و هر لحظه ممکنه...بمیری!»
اش_«نظر بهتری داری»
سل_«وضعیت امروزش تقصیر ماست!»
کارا_«چرا خودتو مقصر میبینی؟!..»
ESTÁS LEYENDO
"Girls Life"
FanficBecause you're a Girl! دخترها انسان های محدودی هستند محدود برای خندیدن محدود برای شب گردی محدود برای لباس پوشیدن و محدود برای عاشق شدن! اینها به اضافه زیبایی صورت و اندام یک دختر رو میسازه و همه چیز از بیرون زیبا و پرستیدنی است تا زمانی که درونش را...