..
.
.
لیام کنار میز ایستاد و تبلتش رو دستش گرفت
:سی و شش تا از اتاق ها رزرو شدنمرد کتشو برداشت
:زین رو بفرست اتاق مخصوص:مگه قرار نبود هری ... آها با هم بفرستمشون?
مرد بدون جواب دادن به حرف لیام کتشو پوشید و از اتاق بیرون رفت
:خب این یعنی اره , اون لعنتی برگشته?
نفسشو با حرص بیرون داد , پشت سر مرد از اتاق بیرون رفت و در رو بستوقتی جورج رو دید سمتش رفت
:هری رو اماده کن , اتاق مخصوصجورج سر جاش میخکوب شد
:اومده?:حتما اومده که دارن از اون اتاق استفاده میکنن , بجنب
جورج سریع سمت اتاق هری دوید
لیام سرشو پایین انداخت و از محوطه بیرون رفتوقتی زین رو دید که با لبخند داره با مرد حرف میزنه دندوناشو بهم فشار داد
...........
زین سوار ماشین شد و نگاهی به هری انداخت
:میدونی داریم کجا میریم?هری نگاهی به زین کرد
:نه , با اینجا فرق داره?زین پوزخندی زد
:داریم میریم دیدن رئیس واقعی , دلم براش تنگ شده لعنتیهری زیر چشمی نگاهی به زین کرد
این عجیب بود ,اون پسر تا دیروز داشت با خونش شراب مینوشید و حالا مثل یه بچه داره ذوق میکنه:مگه اون مردی که تا الان اموزش میداد رئیس نیست?
:تو ک۳خلی چیزی هستی? اینجا همه تو چند سطح دسته بندی میشن , دسته ی فاک بادی هایی مثل تو , اونا بهش میگن کاراموز ولی خب همون بفاک رفته هان ... دسته ی بعدی فاکر ها مثل همون پین دیک هد , دسته ی بعدی مربی ها , بعد ارشد ها و در اخر دو تا آقا داریم یکیش همینیه که دیدی ... و اون یکی ... خدای من داریم میریم دیدنش
دستشو به سینه اش زد و به صندلی تکیه داد
:به محض اینکه برگشته منو خواسته ...:من فکر میکردم ...تو با لی...
:هی هی تو نمیفهمی , کی لیامو با آقا مقایسه میکنه اخه , اون بزرگترین و ثروتمند ترین و بهترین مردیه که تاحالا دیدم , اون عالیه ...
:تو .. انگار خیلی وقته میشناسیش
زین نگاه مغرورانه ای به هری انداخت
:میدونی چیه بچه کوچولو , من از ده سالگی با آقا بزرگ شدم من همیشه بغلش بودم ,همیشه ام اولین انتخابشم ... فقط این چند ساله بخاطر کارای دیگه کمتر اینجاس:خب من الان از شما باید یاد بگیرم?
:نه خنگه , تو قرار نیست حالا حالاها فارغ التحصیل بشی ... هنو کاراموزی ... ببین این مردی که تا الان اموزشت میداد و ماها آقا صداش میکنیم برادر کسیه که الان میریم پیشش کارموزای اتاق پنج بخصوص میشن ,البته نمیدونم توی تو چی دیده
YOU ARE READING
SIR
Fanfiction❌COMPLETE❌ LOUIS TOP👑 ژانر : مافیایی_رومنس (جنسی) هری یه جوون عادی بود قبل اینکه سر از یه گروه مافیا دربیاره لرری استایلینسون