بمناسبت تولد این بزرگوار
H.B.D LIAM ❤🍾
.
.
.
.
.
.
.
.جیک کنار ویلیام ایستاد
:پلیس? واقعا!
:قربان اینها چیزاییه که اونا به هری گفتن , به هر حال ما نمیتونیم فقط به حرفای یه مشت احمق توجه کنیم
:حرف حتی از دهن یه احمق هم گاهی مهم میشه جیک
ویلیام کنار لویی ایستاد
:فکر میکنی fbi توی این کار نقش داره?جیک چونه اشو خاروند
:احتمالش هست اما اونها جراتشو ندارن که تنهایی دست بکار بشنلویی از روی صندلیش بلند شد
:یکی از گروه های خودمون شایدم چندتاشون از من خسته شدن و با fbi هم دست شدن , تا نفهمم دقیقا کیا هستن نمیتونم دست بکار شم
ویلیام ابروشو بالا اورد
:چرا? تو میتونی ....عاااا بخاطر خواهر هری درسته?:اعتماد یه نفر روح یه نفره , وقتی ازش بگیری ادم بودن از بین میره
جیک جلوی لویی ایستاد
:تا دو روز آینده اسم تمام اعضاشونو دونه به دونه براتون در میارم قربان:خوبه جیک خوبه , وگرنه مجبور میشدم اسممو به هری بگم
ویلیام بلند زد زیر خنده
:اوه خدای من هیچ وقت شوخی نمیکردی , خیلی عوض شدیلویی گوشه ی لبش بالا رفت
:برو جیک وقتو تلف نکنجیک با دستور لویی از اتاق بیرون رفت
:شوخی بود دیگه مگه نه?لویی پوزخندی زد
:تو گفتی من هیچ وقت شوخی نمیکنمتوی بهت ویلیام, لویی از اتاق بیرون رفت , خیلی بیخیال با خاطر اسوده , لویی چش شده بود?
..............
جیک از اسانسور خارج شد و سمت اتاق ویلیام رفت
وقتی وارد اتاق شد پرونده رو روی میز گذاشت:اینا چیه?
:این لیست بعضی از افرادیه که دارن فعالیت هایی رو انجام میدن که بنظر مشکوک میومد
:صبر میکنیم تا رئیس بیاد بعد
:ایشون کجا هستن?
:توی اتاق ۶ , یکی از مستر ها رو با نقاط بدن اشنا میکنن
:مَستری که اموزش شخصی میبینه? کی هست?
:پسر یکی یکدونه ی جورجی
جیک لبخند کجی زد و سرشو تکون داد
:اصلا تعجب نمیکنم که چرا رئیس با این سن کم داره به کل این تشکیلات حکومت میکنه
ویلیام خواست حرف بزنه اما با باز شدن در و ورود لویی از جاش بلند شد
:اوضاع مت جورجی چطور بود?
YOU ARE READING
SIR
Fanfiction❌COMPLETE❌ LOUIS TOP👑 ژانر : مافیایی_رومنس (جنسی) هری یه جوون عادی بود قبل اینکه سر از یه گروه مافیا دربیاره لرری استایلینسون