Sir 9

2.9K 449 327
                                    

بمناسبت تولد این بزرگوار
H.B.D LIAM ❤🍾
.
.
.
.
.
.
.
.

جیک کنار ویلیام ایستاد

:پلیس? واقعا!

:قربان اینها چیزاییه که اونا به هری گفتن , به هر حال ما نمیتونیم فقط به حرفای یه مشت احمق توجه کنیم

:حرف حتی از دهن یه احمق هم گاهی مهم میشه جیک

ویلیام کنار لویی ایستاد
:فکر میکنی fbi توی این کار نقش داره?

جیک چونه اشو خاروند
:احتمالش هست اما اونها جراتشو ندارن که تنهایی دست بکار بشن

لویی از روی صندلیش بلند شد

:یکی از گروه های خودمون شایدم چندتاشون از من خسته شدن و با fbi هم دست شدن , تا نفهمم دقیقا کیا هستن نمیتونم دست بکار شم

ویلیام ابروشو بالا اورد
:چرا? تو میتونی ....عاااا بخاطر خواهر هری درسته?

:اعتماد یه نفر روح یه نفره , وقتی ازش بگیری ادم بودن از بین میره

جیک جلوی لویی ایستاد
:تا دو روز آینده اسم تمام اعضاشونو دونه به دونه براتون در میارم قربان

:خوبه جیک خوبه , وگرنه مجبور میشدم اسممو به هری بگم

ویلیام بلند زد زیر خنده
:اوه خدای من هیچ وقت شوخی نمیکردی , خیلی عوض شدی

لویی گوشه ی لبش بالا رفت
:برو جیک وقتو تلف نکن

جیک با دستور لویی از اتاق بیرون رفت
:شوخی بود دیگه مگه نه?

لویی پوزخندی زد
:تو گفتی من هیچ وقت شوخی نمیکنم

توی بهت ویلیام, لویی از اتاق بیرون رفت , خیلی بیخیال با خاطر اسوده , لویی چش شده بود?

..............

جیک از اسانسور خارج شد و سمت اتاق ویلیام رفت
وقتی وارد اتاق شد پرونده رو روی میز گذاشت

:اینا چیه?

:این لیست بعضی از افرادیه که دارن فعالیت هایی رو انجام میدن که بنظر مشکوک میومد

:صبر میکنیم تا رئیس بیاد بعد

:ایشون کجا هستن?

:توی اتاق ۶ , یکی از مستر ها رو با نقاط بدن اشنا میکنن

:مَستری که اموزش شخصی میبینه? کی هست?

:پسر یکی یکدونه ی جورجی

جیک لبخند کجی زد و سرشو تکون داد

:اصلا تعجب نمیکنم که چرا رئیس با این سن کم داره به کل این تشکیلات حکومت میکنه

ویلیام خواست حرف بزنه اما با باز شدن در و ورود لویی از جاش بلند شد

:اوضاع مت جورجی چطور بود?

SIRWhere stories live. Discover now