"خب مارتین،میدونی وقتی به تو نگاه میکنم چه میبینم؟
یه بچه ای که دوست داره مخفی باقی بمونه.ببین.یه بخشی از دستت رو با آستینت پوشوندی،سرت رو خم کردی.فکر کنم اینجا یه بچهای هست که ارزو داره نامرئی بشه."
39
"خب مارتین،میدونی وقتی به تو نگاه میکنم چه میبینم؟
یه بچه ای که دوست داره مخفی باقی بمونه.ببین.یه بخشی از دستت رو با آستینت پوشوندی،سرت رو خم کردی.فکر کنم اینجا یه بچهای هست که ارزو داره نامرئی بشه."