مشکل من این است که نمیتوانم خودم را در یک جمله خلاصه کنم.تمام چیزی که میدانم این است که چه کسی نیستم.بین بیشتر مردم توافقی ضمنی وجود دارد تا خود را با محیط پیرامون هماهنگ کنند.من همیشه این نیاز را حس کردهام که علیه محیطم طغیان کنم.وقتی سینما میروم و پرده تاریک میشود با تمام وجود دلم میخواهد یک کتاب باز کنم و بخوانم.خوشبختانه همیشه یک چراغقوهی جیبی همراهم است.