روی پلکان لرزان فلزی فکر کردم : رویای یک ادم،لنگر ادمی دیگر است. یکی شنا میکند، یکی دیگر غرق میشود.
...
"ممنون که از پشت خنجر زدی رفیق."
65
روی پلکان لرزان فلزی فکر کردم : رویای یک ادم،لنگر ادمی دیگر است. یکی شنا میکند، یکی دیگر غرق میشود.
...
"ممنون که از پشت خنجر زدی رفیق."