"یه چیزی رو بهم بگو،تو زیاد از ادما خوشت نمیاد،درسته؟"
"بد نیستن."
"برای چی ازشون خوشت نمیاد؟"
در فکر بودم که سر درددل باز کنم یا نه.یک ان به ذهنم رسید تاحالا کسی برای افکار و احساساتم تره هم خرد نکرده.هیچکس برای خودم هم تره خرد نکرده.
گفتم"احساس میکنم بدون فکر کردن تصمیم میگیرن. این خیلی عصبانیم میکنه."
"ادامه بده"
"به نظرم میاد اونا خودشون رو با هر چی دستشون برسه سرگرم میکنن تا یه وقت به هستی خودشون فکر نکنن.وگرنه چرا سر اینکه کدوم تیم برده سر همسایهشون رو لهولورده میکنن؟"