سلام...
میخواستم اینجا یکم راجب فضای داستان توضیح بدم😊
این داستان توی زمان و مکانی خیالی اتفاق می افته
زمانی که توش انسان ها سه طبقه اساسی دارن...
اشراف :
بالا ترین مقامه... ۵ اشراف زاده اساسی هستند که به پنج منطقه اصلی حکومت می کنن...
بالا ترین درجه اشراف به ترتیب مال خاندان ون...خاندان جین... خاندان لان...خاندان نیه و خاندان جیانگ هستند...
خاندان ون به خاطر قدرت بالا تسلط زیادی روی طبقات دیگه تسلط زیادی دارن...
مردم عادی :
جمعیت زیادی توی هر منطقه مردم عادی تشکیل میدن... اگرچه اوضاع مالی مردم طبقه متوسط نسبتا خوبه... اما باید مراقب باشن... چون اگه مالیات کافی ندن...حالا به هر دلیلی توسط خاندان ون به برده تبدیل میشن..
ماشین های خاندان ون هر شب توی تمام شهر ها گشت میزنه و زن های بی شوهر... افراد بی خانمان... و کسایی که مالیات ندادند رو جمع می کنه و به صورت برده در میاره
برده ها
برده ها دسته های متفاوتی دارن...
بعضی از اونها برده دنیا میان و بعضی تبدیل به برده شدند
..اما در هرحال جزوی از این دسته ها می شن...
برده های شخصی یا خدمتکار : اینها خوب برای کار های خونه ... نگهداری از بچه و... خریداری میشن و عمدتا زن ها هستند
برده های کار : برده های آلفا که برای کار توی مزارع یا کار های سخت خونه ها خریداری میشن
و برده های جنسی :
خوب از اسمش هم معلومه... پسر های اومگا و زن هایی که هیکل و چهره ی خوبی داشته باشن برده ی جنسی میشن...
و به اشراف زاده ها فروخته میشن ... اگرچه... اونها اگه ازشون خسته بشن دوباره اونها رو میفروشن...
هر برده جنسی... قراردادی مبنی بر شرایط رابطه و ... دارن...
یه نکته... اگه اشراف (مرد) از یه نفر از غیر از طبقه خودشون خوششون بیاد و بخوان ازدواج کنن...نمیتونن ازدواج رسمی کنن... اومگا ها و زن ها فقط میتونن صیقه شن...
امیدوارم داستان رو دوست داشته باشین ^--^
شروع آپ از شنبه
YOU ARE READING
the fate game
Fanfictionwangxian تو فقط مال خودمی... همیشه اینو میدونستم از همون اول❤❤ ژانر :bdsm - happy end -mpreg