زینوقتی از خاب پاشدم فکر میکردم تو تختمم ولی به جاش
روی یه چمن توی پارک خوابیده بودم هیچی یادم نمیاد
گوشیم و برداشتمو دیدم ۴۰تا میس کال از مامان و ۲۰تا
میس کال از لویی دارم زنگ زدم به لویی و بعد ۱۰ثانیه جواب داد
لویی: پسره احمق کجا رفتی گوشیتو چرا جواب نمیدی دو
روز دانشگاه نیومدی پاشو بیا اگه نیای استاد حذفت میکنه
رفیق نگرانتم پاشو بیا ببینمت
.
.
.
باشه لویی الان میام بعد نیم ساعت وارد دانشگاه شدمنمیتونستم چه جوری با لیام رودررو شم ولی خودمو جمع
کردمو رفتم در زدم وارد کلاس شدم همه نگا ها برگشت
بهم به لیام نگاه نکردم مستقیم با اجازه استاد رفتم پیش لویی
لویی: پسر کجایی دو روز هیچ خبری ازت نیست نگرانتشده بودم رفیق چرا زیر چشمات مشکی صورتت زرد شده؟
همه اینارو با یه ناراحتی که تو چهرش بود گفت برای اینکه
نفهمه دلیل اصلی این دو روز نیومدنم و ناراحتیم رو بحث
عوض کردمو گفتم مریض بودم ولی میدونستم دلیلش این نیست
YOU ARE READING
unconditional love
Romance[completed ] از اونجایی شروع شد که پسر شیطون دانشگاه عاشق یه پسر آروم با جذبه میشه و این پسر شیطون هر کاری واسه جلب توجه پسر آروم با جذبه دانشگاه میکنه اما کی گفته داستان عشقشون بدون غم ناراحتییه؟؟؟؟. بر اساس یه داستان واقعی با تغییر شخصیت های داستا...