third POV
mohsen yegane_tanhaeeiدست زین فشار داد با تمام عشقی که تو نگاهش بود بهش
نگاه کرد عذاب وجدانی که تو وجودش بود داشت از تو
درون آتیشش میزد اون به عشقش تجاوز کرده بود از روی
هوس ماشین زد کنار دریا و پیاده شد بلند با بغض فریاد
زد: من چقدر آدم کثیفیم من از احساسش سواستفاده کردم من یه اشغالم خدااااااااا"
میخواست خودشو بندازه تو آب این عذاب وجدان داشت
دیوونش میکرد این غروب غم انگیز داشت دیوونش میکرد
زین: نهههههههه لیام
زین با گریه داد اسم لیام صدا زد رفت سمتش لیام تا
وسطای دریا رفته بود که زین اونو گرفت تو آغوشش
لیام تو بغلش بی هوش شد از عذاب وجدان زیاد ضعف بدنش
30 minut later
liamزین: عشق زندگیم بیدار شو عزیزم خواهش میکنم
با شنیدن صدای زین چشمامو کم کم باز کردم
با ناراحتی زل زدم تو چشماش شروع کردم به گریه کردن
زین منو می بخشی بگو که می بخشی این عذاب وجدان لعنتی داره وجودمو میخوره
زین: من تو رو بخشیدم لیامم چون عاشقتم تمام وجودم
third POV
اون دو تا تو اون غروب دلگیر غم انگیز جوری همدیگرو تو
اغوششون گرفتن که خورشید هم نمیتونه جداشون کنه
YOU ARE READING
unconditional love
Romance[completed ] از اونجایی شروع شد که پسر شیطون دانشگاه عاشق یه پسر آروم با جذبه میشه و این پسر شیطون هر کاری واسه جلب توجه پسر آروم با جذبه دانشگاه میکنه اما کی گفته داستان عشقشون بدون غم ناراحتییه؟؟؟؟. بر اساس یه داستان واقعی با تغییر شخصیت های داستا...