part 31

804 80 0
                                    

third POV
mohsen yegane_tanhaeei

دست زین فشار داد با تمام عشقی که تو نگاهش بود بهش

نگاه کرد عذاب وجدانی که تو وجودش بود داشت از تو

درون آتیشش میزد اون به عشقش  تجاوز کرده بود  از روی

هوس ماشین زد کنار  دریا و پیاده شد  بلند با بغض فریاد

زد: من چقدر آدم کثیفیم من از احساسش سواستفاده کردم من یه اشغالم خدااااااااا"

میخواست خودشو بندازه تو آب این عذاب وجدان داشت

دیوونش میکرد این غروب غم انگیز داشت دیوونش میکرد

زین: نهههههههه  لیام

زین با گریه داد اسم لیام صدا زد رفت سمتش لیام تا

وسطای دریا رفته بود که زین اونو گرفت تو آغوشش

لیام تو بغلش بی هوش شد از عذاب وجدان زیاد ضعف بدنش

30 minut later
liam

زین: عشق زندگیم بیدار شو عزیزم خواهش میکنم

با شنیدن صدای زین چشمامو کم کم باز کردم

با ناراحتی زل زدم تو چشماش شروع کردم به گریه کردن

زین منو می بخشی بگو که می بخشی این عذاب وجدان لعنتی داره وجودمو میخوره

زین: من تو رو بخشیدم لیامم چون عاشقتم تمام وجودم

third POV

اون دو تا تو اون غروب دلگیر غم انگیز جوری همدیگرو تو

اغوششون گرفتن که خورشید هم نمیتونه جداشون کنه

unconditional loveWhere stories live. Discover now