لیام
وقتی اون پسر زین اومد اعصابم خورد بود اصلا دوست
نداشتم باهاش رودررو شم اون اومد تو و کنار من نشست
یه نگاه غلیظ بهم انداخت اما من نگاه نکردم و فقط فکر
خلاصی از کلاس بودم تا اینکه صدای استاد اومد و منو از افکارم بیرون کشید
استاد : خب بچه ها میخام چند تا پروژه رو واسم کامل
کنید بیارید این جزوی از نمراتتونونه و ۱۴نمره رو به این
پروژه اختصاص دادم و خودم گروه ها رو انتخاب میکنم
خب گروه اول ۱.لوییس تاملینسون و هری استایل
گروه ۲.زین مالیک و لیام پین
گروه ۳. جک سنستر و رز ادام
.
.
.
نه وای شروع کابوسام زین مالیک ولی من نباید جلوش کمبیارم اومد کنارم و با یه پوزخند نشست کنارم و گفت سلام
منم جواب سلامشو با خشک ترین حالت ممکن دادم و گفت
خب از کجا شروع کنیم منم با حالتی مصمم گفتم کارای
تحقیقاتیش با من و کارای تایپ با تو و اون قبول کرد بعد از
اینکه خاست بره سر جاش برگشت گفت تو میای خونه ما یا
من بیام گفتم من میام و اونم قبول کرد باید جذبمو به این
پسره شیطون تخس نشون بدم
VOCÊ ESTÁ LENDO
unconditional love
Romance[completed ] از اونجایی شروع شد که پسر شیطون دانشگاه عاشق یه پسر آروم با جذبه میشه و این پسر شیطون هر کاری واسه جلب توجه پسر آروم با جذبه دانشگاه میکنه اما کی گفته داستان عشقشون بدون غم ناراحتییه؟؟؟؟. بر اساس یه داستان واقعی با تغییر شخصیت های داستا...