part 14

851 133 12
                                    

لیام

وقتی اون پسر زین اومد اعصابم خورد بود اصلا دوست

نداشتم باهاش رودررو شم اون اومد تو و کنار من نشست

یه نگاه غلیظ بهم انداخت اما من نگاه نکردم و فقط فکر

خلاصی از کلاس بودم تا اینکه صدای استاد اومد و منو از افکارم بیرون کشید

استاد : خب بچه ها میخام چند تا پروژه رو واسم کامل

کنید بیارید این جزوی از نمراتتونونه و ۱۴نمره رو به این

پروژه اختصاص دادم و خودم گروه ها رو انتخاب میکنم

خب گروه اول ۱.لوییس تاملینسون و هری استایل
گروه ۲.زین مالیک و لیام پین
گروه ۳. جک سنستر و رز ادام
.
.
.
نه وای شروع کابوسام زین مالیک ولی من نباید جلوش کم

بیارم اومد کنارم و با یه پوزخند نشست کنارم و گفت سلام

منم جواب سلامشو با خشک ترین حالت ممکن دادم و گفت

خب از کجا شروع کنیم منم با حالتی مصمم گفتم کارای

تحقیقاتیش با من و کارای تایپ با تو و اون قبول کرد بعد از

اینکه خاست بره سر جاش برگشت گفت تو میای خونه ما یا

من بیام گفتم من میام و اونم قبول کرد باید جذبمو به این

پسره شیطون تخس نشون بدم

unconditional loveOnde histórias criam vida. Descubra agora