Chapter 7: New Secret Agents

580 162 14
                                    

چپتر ۷: ماموریت مخفی جدید

(حکومت خون،قلعه مرکزی،شورای امنیت لرد)

  صدای جر و بحث شوراها دیگر روی اعصابش بود.یک تصمیم گیری ساده که نیازی به این چیزها نداشت.سایه شب اعلام آمادگی کرده بود و لرد دستور داده بود تا گروهی از خون آشامان که در سن دبیرستانی تبدیل شده بودند یا به دنیا آمده بودند و هنوز 2000 سالشان نشده بود را،به این ماموریت بفرستند.

  بعد از کمی جرو بحث همه بر این موضوع که فرمانده سرخی شایسته تر از چن نیست،توافق کردند. چن هم به شورا گفت که خودش افراد همراهش را انتخاب میکند و در راس همه وو کریس را قرار داد. پسری که از خودش زودتر خون آشام شده بود ولی نتوانسته بود فرمانده سرخ بشود.به شورا گفت که افراد و کاندیدای مورد نظرشان را به او بگویند تا از هرگونه جدل میان آنان جلوگیری کرده باشد.

   ساعتی بعد خبر ماموریت جدید از طرف لرد میان خون آشامان پیچید.هر کسی که شرایطش را داشت آمده بود.کریس جزو دسته ی تبدیل شده ها بود.

همیشه خون آشامانی که خون آشام به دنیا آمده بودند،باقی را تحقیر میکردند و در مجامع راهشان نمی دادند.کیم چن تنها خون آشام تبدیل شده ای بود که توانسته بود فرمانده سرخ شود.

  هیچ کس نمیدانست ماموریت انتخابی چن چه بوده است.همه ی فرماندهان سرخ راجب ماموریت هایشان میگفتند.اما چن متفاوت بود؛و به همین دلیل مایه افتخار خون آشام تبدیلی بود.

به جز کریس!!

حس کریس به چن فقط و فقط حسادت بود.

   چن مشغول آماده سازی مدارک بود.خون آشامان زیادی نبودند که به درد این کار بخورند.طبق اطلاعات سایه شب سه خون آشام نیاز بود.
 
خودش و کریس و کسی که بتواند خیلی زود اعتماد آن ها را جلب کند.چه کسی بهتر از جاسوس دو جانبه بیون بکهیون بود؟؟مطلقا هیچ کس.فقط یک سوال می ماند.مگر آن پسرها پنج نفر نبودند؟؟پس چرا سه خون آشام؟؟

صدای زمزمه ی جمعیت باعث شد سرش را برگرداند.دیدن اتومبیل کلاسیک قرمزرنگ ارباب ساحران جواب سوالش را داد.ارباب ساحران به همراه دستیار جوان و بااستعدادش پیاده شدند.همه در برابر ارباب ساحران تعظیم کردند.ارباب ساحران رو به چن گفت:«خیلی وقته ندیدمت کیم چن»

  چن هم به تقلید از ساحر مرموز رو به رویش گفت:«خیلی وقته ندیدمتون ارباب ژانگ لی»

   لی پوزخندی زد و گفت:«خوب به جز ما چه افراد دیگه ای همراه ما هستن فرمانده؟؟»

   چن به خوبی ساحر ژانگ را میشناخت.پس به آرامی توضیح داد:«من فرمانده مسئول این ماموریت هستم.وو کریس نماینده خون آشامان تبدیلی و بیون بکهیون نماینده خون آشامان تولدی هستن.اما یک سوال برای من پیش اومده.چرا شما؟؟من خیلی خوب میدونم شما متحد ما هستین ولی تا جایی که میدونم ساحران به افرادی که روح درونی گل و گیاه دارن علاقه دارن.»

  لی به آرامی سرش را تکان داد و با خونسردی گفت:«درسته.منم تو ماموریت شما دخالت نمیکنم. گوی مرواریدی خبر داده که یک فرد با انرژی گل و گیاه در اون مدرسه هست.از اونجایی که روح درونی آب اونجا هست و به احتمال زیاد یک ارباب باشه،ما میتونیم یک ساحر جوان داشته باشیم.»

   پس مسئله این بود.خب،تعجبی نداشت.به هر حال او ژانگ لی بود.کسی که حتی سنش معلوم نبود.

بزرگترین متحد حکومت خون که از لرد هم بزرگتر بود.

  از آن طرف همه خون آشامان متعجب بودند.نه به خاطر وجود ارباب ساحر،بلکه به دلیل وجود دو نماینده با درجه خون آشامی معمولی.فرماندهی یک خون آشام تبدیلی چیز خوبی نبود اما این یکی...درست است که بیون بکهیون بااستعداد و باهوش بود،اما هر چه نباشد باز هم معمولی بود.

   هر چند این چیزها برای چن مهم نبود.او چیزی را میدانست که بقیه نمیدانستند.

   روز بعد،پنج نفر آماده رفتن به ماموریت بودند. مراقبت از قبیله ساحران برعهده جونگ سوک بود.

مدارک آماده بود و آن ها باید خود را به انسان های فوق العاده می رساندند.

  هر کس به دنبال چیزی بود. ایون وو برای دوستی با ساحر جدید،لی برای یافتن ساحر جدید،کریس برای اثبات خود به جامعه ی خون آشامان،بکهیون به دنبال تفریح جدید و چن برای به دست آوردن چیزی که موجودات دنیای شب از آن بی خبرند.

/////////
خب اینم ورود خون آشاما و ساحران گرامی😈😂

پوستر این پارت رو خیلی میدوستم😍

راستی یه فیک جدید دارم آپ میکنم سه ورژنه بخونیدش شاید خوشتون اومد😉

پارت جدید معرفی شخصیت ها اضافه شد😊

مرسی برا ووت و کامنتا🙆

Night's Kids[Full]حيث تعيش القصص. اكتشف الآن