تلخ یا شیرین؟!_Part10_

3.5K 702 59
                                    

♡لطفا ووت دادن به پارت رو فراموش نکنید♡

یونگی با آرامش پشت دو امگا قدم برمیداشت، نه اینکه قصد همراهی داشته باشه! فقط اون دو نفر هم به همون سمتی میرفتند که اون میخواست بره، کنار لاکر ها.
با رسیدن به مکان مورد نظرش که حالا پر بود از افراد، اون امگای مو قهوه ای با سرعت سمت آلفایی که کنار کمد اون ایستاده بود دوید و خودش رو تو آغوشش پرت کرده!
باورش نمیشد اون امگای لرزون و گریون انقدر راحت تغییر مود داده و خودش رو تو بغل آلفای دیگه ای تقریبا هل کرده! آلفا که موهای دارچینی رنگ و لب و بینی کوچک و متناسبی داشت، با لبخند بزرگی متقابلا امگا رو تو آغوشش گرفته بود و دستش رو با آرامش به کمر پسر میکشید، اون آلفا چطور انقدر لطیف و پرمهر بنظر میومد؟...اون دو نفر جفت بودند؟!
هیچ کدوم مارکی نداشتند و یونگی تقریبا مطمئن بود جونگوک از اون امگا خوشش اومده پس امکان نداشت امگایی باشه که جفت یا پارتنر داره!
رایحه تلخ و شیرین دارچینی پسر طیف لطیف و گرمی داشت، مثل بویی که از نان های گرم و تازه پخته شده نانوایییِ کوچه پس کوچه های کودکیش به یاد می آورد.
بیخیال آنالیزِ بیشتر شد و سمت کمد خودش رفت. با نزدیکتر شدنش نگاه کهربایی عسلی آلفا بالا اومد و بهش دوخته شد. بی اهمیت سمت دیگه ای رو نگاه کرد و کلید لاکرش رو تو قفل چرخوند.
با قرار برداشتن کتاب هایی که لازم داشت زیر چشمی نگاهی به پسر که هنوز هم بهش خیره بود انداخت، اخمی کرد، هیچ خوشش نمیومد یک آلفا اینطور بهش زل بزنه. مگه اون یک امگا بود که اینطور بهش خیره بشن؟!

هوسوک کاملا سکوت کرده بود...حتی فراموش کرده بود که تهیونگ رو تو آغوش داره!
ناخواسته محو رایحه تند و سلطه جوِ اون بود؛ اگر قد و جسته پسر رو نمیدید قطعا میگفت اون یک آلفاست! اما با توجه به شرایط فیزیکی و با کمی دقت، میشد فهمید که اون یک بتاِغالبه.
دام بتاها از کی اونقدر جذاب شده بودند؟!
با تکون چیزی بین بازوهاش نگاه خیره اش رو از پسر که به طرز باور نکردنی سفید بود گرفت.
برادر کوچکش لب های قرمزش و بیرون داده بود و با دلخوری ازش جدا شد. لبخندی از لوس بودن پسر زد و بوسه آرومی رو موهاش نشوند.

"ما میریم سرکلاس، تو کلاس میبینمت هیونگ"
بکهیون که تا اون موقع با رنگی پریده مشغول گفت و گو با دوست هاشون_کریس و کیونگسو_بود اعلام کرد و با تکون دستی سمت کلاس ها حرکت کرد.

سرش رو کمی پایین آورد و از تهیونگ که به خوبی متوجه رنگ پریده اون هم بود پرسید: "تو کلاس نداری وروجک؟"

"چرا هیونگ. اما نمیرم، ام...بهتره برم کتابخونه و به کارای عقب افتادم برسم"

میدونست چیزی این وسط درست نیست، اما ترجیح داد اجازه بده هروقت خودِ امگا تمایل داشت باهاش درمیون بزاره پس با سکوت لبخندی زد و سری تکون داد.
با رفتن تهیونگ دوباره توجهش رو به اون پسر داد. اون یک بتا بود پس امکان نداشت جفتِ حقیقیش باشه نه؟ داشت؟! چرا انقدر نسبت بهش کشش داشت؟!

Caged {BTS/EXO} {Chanbaek_kookv_namjin_minv_sope}Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt