در آغاز_Part1_

5.3K 846 57
                                    

♡لطفا قبل از خوندن به داستان ووت بدید♡



نگاهش خیره رو دخترک ظریف نشسته روی نیمکت کنار دیوار بود.
از رایحه قوی آلفایی  که روش نشسته و قلاده دور گردنش مشخص بود مطیع شده.
(مطیع شده :جفت خودش رو پیدا کرده و مارک شده)
(مارک شدن:آلفا جایی بین گردن و شانه رو گاز میگیره و گاهی به امگا قلاده های نازکی بسته میشه)
حالا دیگه به راحتی میشد از چشم های همیشه نگران دختر خوشحالی، ترس و هیجان رو تشخیص داد.
اولین بار نبود امگایی  رو میدید که زودتر از هجده سال مطیع شده.
این به این معنا بود که هیت  زودتر از موعد سراغش اومده.
میترسید...میترسید اون هم زودتر از چیزی که باید درگیر بشه، درگیر چیزی که نمیخواد. چه هیت زودتر از موعد چه ملاقات جفتِ حقیقیش!

"هی...انقد نگاش نکن داری موذبش میکنی."
با صدای بهترین دوستش نگاه خیرش رو از امگاِ مطیع شده گرفت و به بتای تیره رنگ کنارش دوخت.
"لباش زخمه کیونگ سو..."

پسر چشم هاش رو تو کاسه چرخوند و جوابش رو با لحن توبیخ کننده ای داد:
"کور که نیستم دارم میبینم!به ما ربطی نداره...تو هم انقدر بهش خیره نباش، اینطوری خودتم عصبی میشی! تمرینای فیزیکو حل کردی؟ فاک به این زندگی تموم شب مشغولش بودم. تموم نمیشد که!"

لبخند کوچیکی از حرص خوردن دوستش زد.
"بیخیال پسر...همش چهار تا سوال بود."

با نشستن آلفای مو مشکی سمت راستش ناخداگاه صاف تر نشست.
از رایحه نسبتا قوی و تند آلفا خوشش نمیومد. حداقل نه الان! اون رایحه در حال حاضر فقط حس ترس و برتری رو بهش منتقل میکرد.

"قبلنا حداقل سلام میکردی بکهیون!"
صدای عمیق آلفا بود.

"...سلام..."

کیونگسو با شک به دونفر نگاه کرد. به خوبی متوجه ترس امگاِ کوچک، شده بود و این براش عجیب بود.
بکهیون از اون آلفاِ بلند نمیترسید حالا اما سکوت، رنگ پریده و نشستن صافش چیز دیگه ای رو نشون میداد.
ابروِ چپش رو بالا برد:
"هی...چیزی شده که من خبر ندارم؟"

سرِ پسر کوچیکتر پایین رفت و بدون جواب دادن شروع به کشیدن اشکال بی مفهوم رو میز کرد.

"کریس...چیزی شده؟"
و نگاه مستقیمش رو به آلفا دوخت.

کریس لبخند کوچیکی زد:
"نه بابا. چی باید بشه؟ چیزی نشده. مگه نه بکی؟"

بکهیون بازهم سرش رو بالا نیورد و همونطور که به کارش ادامه میداد توضیح داد:
"ن...نه چیزی نشده سو...من فقط یکم حالم خوب نیست. از دیدن کیت یکم...اوم،ترسیدم."

و با سر اشاره کوتاهی به امگاِ رام شده گوشه کلاس کرد.
میتونست از نگاه بتای جوان بخونه قانع نشده ولی خوشحال بود که سوال دیگه ای نپرسید‌.

Caged {BTS/EXO} {Chanbaek_kookv_namjin_minv_sope}Donde viven las historias. Descúbrelo ahora