فقط یک روز تا تاجگذاری مونده بود و شاه جونگهیون همراه ملکه و فرزندش تازه دنیا اومده ش خودشون رو به موقع رسوندن. مینهو به عنوان برادر بزرگتر کیبوم خودش شخصا برای خوشامد گویی حاضر شد و وقتی کالسکه ی شاه جونگهیون داخل محوطه ی قصر ایستاد مینهو به سختی وقار خودش رو برای دیدن برادر و اون نوزاد تازه دنیا اومده کنترل میکرد.
جونگهیون اول از کالسکه بیرون اومد و کمک کرد تا همسرش هم بیرون بیاد. کیبوم فقط یک ماه از زایمانی که به سبک غربی ها براش انجام داده بودن گذشته بود و اون هنوز باید احتیاط میکرد برای همین اومدنشون کمی طول کشید درحالی که در حالت عادی اون و جونگهیون همیشه اولین کسانی بودند که دو هفته زودتر برای مراسم حاضر میشدن.
"مراقب باش عزیزم!"
"هستم جونگ لطفا اینقدر حساس نباش"
"هاجون رو بده من تا راحت بیای پایین"
کیبوم با دقت بچه رو به دست جونگهیون داد و با کمک یکی از خدمتکار ها پایین اومد. جونگهیون پرنس تازه دنیا اومده رو به دست خدمتکار داد و ادامه ی راه رو درحالی که دست همسرش رو گرفته بود به سمت مینهو و همراهانی که پشتش در انتظار بودند رفت.
مینهو سرش رو به نشونه ی احترام خم کرد و متقابل جونگهیون و کیبوم هم تکرار کردند. تشریفات طبق معلوم انجام شد تا اینکه بالاخره مینهو به خود واقعیش برگشت و به وضوح هیجان بامزه ش رو نشون داد.
"کیبوم خوبی نمیدونی چقدر نگران شدم که یه روش غیرمعمول برای دنیا آوردن بچه روت انجام دادن... اوه خدای من اون هاجون ــه؟"
کیبوم به خاطر هیجان برادرش لبخندی زد و سرش رو به نشونه ی تایید تکون داد. جونگهیون با غروری کمر شکن سرش رو بالا انداخت و جواب داد.
"البته من هرکاری برای همسرم انجام میدم و پیدا کردن یه روش جدید و مدرن فقط یکی از کارهای کوچیکه"
مینهو سرش رو بالا پایین کرد و جونگهیون رو تحسین کرد.
"همونطور که از داماد شاه شاهانمون انتظار میرفت حواسش به برادرم هست"
کیبوم نگاهی به خدمتکاری که بچه رو نگه داشته بود انداخت و دستش رو تکون داد تا بچه رو بیاره نزدیک تر.
"دوست داری بچه رو ببینی؟ خیلی شبیه جونگه"
خدمتکار جلو رفت و کنار کیبوم ایستاد که همون لحظه خدمتکار دیگه ای با دیدن شاه تمین خبر اومدنش رو داد و همه سمتش برگشتن. تمین وقتی خبر اومدن پادشاه و ملکه ی باد رو شنید برای دیدنشون پا تند کرد چرا که مطمئن بود مینهو هم قطعا اونجا خواهد بود. درسته مینهو قبلا بهش گفته بود که میاد دنبالش تا باهم بچه رو ببینن اما تمین نمیتونست عطشش برای دیدن دوباره مینهو رو کنترل کنه پس خودش دست به کار شد.
YOU ARE READING
The Lost King S03
Fanfictionوقتی معلوم شد که مینهو همون ولیعهد گمشده و پادشاه بر حق سرزمین آتشِ اوضاع 4 سرزمین کمی بهم ریخت. خشم خفته ی پادشاه پیشین آتش کانگین که تاج و تخت رو به پسرش جونگین سپرده بود دوباره بیدار شد و اینبار دنبال مقصر این اتفاق میگشت؛ و مقصری به جز پادشاه آب...