Louis and printer

848 225 249
                                    

کنار در ایستادم و برای بار هزارم پرینتر و چک کردم که درست و حسابی ... خرابش کرده باشم |:

کار نمیکرد این و مطمئنم اما میترسم اگه یکی بیاد و این لعنتی کار کنه , تمام نقشه هام داغون بشه

لباسمو مرتب کردم و با کاغذ های دستم سمت اتاق ادوارد رفتم

:بیا تو

درو باز کردم , پشت میز کارش نبود ولی میدونم که یه جایی همین اطرافه
شت , حالا باید چیکار کنم ! من اومدم قمبلمو نشون بدم نه اینکه پرینت بگیرم !

آهی کشیدم و سمت دستگاه رفتم , مثل بقیه ی وسایل دفتر داخل یه اتاقک شیشه ای بودن
دستگاه و روشن کردم
برگه های لعنتی رو داخلش گذاشتم و تمام فحش هایی که بلد بودم و نثار اون دوتا ماست کش اسکل کردم

:پرینت ! هه فاک یو ...

خم شدم تا برگه هارو بردارم که ... اوووووم

یه چیزی درست , دقیق و عالی به بهترین نقطه ی باسنم خورد و میدونم اون جلوبندی ادوارد استایلزههههههه

برای اینکه جیغ نزنم پلکامو بهم فشار دادم و نفسمو حبس کردم .... اوه شت بلند شو لویی , خیلی تو این موقعیت موندی الان لو میری .... ولی خب اینا ک۳شر های مغزمه من میخوام همونجوری بمونم

:اقای تاملینسون ?

خب انگار مجبورم بلند شم

صاف ایستادمو برگشتم سمتش

:اووم , دستگاه اتاقم خراب بود

بهم نگاه کرد , انگار میخواست از چیزی مطمئن بشه

:چیزی میخوای?

:خب ... گفتم که

:داستان پرینت و نمیگم ... شبیه یه احمق بنظرت میام ?

تا حالا شده موقع تقلب مچتونو بگیرن ?
من الان اون حس و دارم , عرق سرد با قلبی که نمیدونم میزنه یا نه ... اون لویی که با هر شرایطی زبونش مثل بلبل کار میکرد کو? .... رفته گل بچینه ?

:اوکی , برگه هارو بردار و برو به کارت برس اقای تاملینسون

شت شت داره میره من باید چیکار کنم فاکککک , حالا که خودش داره چراغ سبز میده

:من ...

ایستاد اما برنگشت

جلو رفتمو رو به روش ایستادم

:خب ... من چند روزه اینجا کار میکنم و ممکنه بخاطرش بیرونم کنین اما من به ... هوو من , به

تو عمرم انقدر زبون دور لب و دهنم نکشیده بودم , پناه بر خدا یکی یه لیوان اب بده به مننننن

:به شما علاقه دارم یعنی ... نمیخوام کنه باشم , این ...من طرز فکرم اونجوری نیست , یعنی


Me & YouWhere stories live. Discover now