Oops! Bu görüntü içerik kurallarımıza uymuyor. Yayımlamaya devam etmek için görüntüyü kaldırmayı ya da başka bir görüntü yüklemeyi deneyin.
بالشت دستبند دار پیلوکاف , به اینا میگن بالشته پشت گردن دست بند و پا بند هم داره و کوتاه و بلند میشه اندازه هاشو چون دام نمیخواد ساب دستاش اونو یا خودشو لمس کنه و پاهاش جلوی چیزی رو بگیره
Oops! Bu görüntü içerik kurallarımıza uymuyor. Yayımlamaya devam etmek için görüntüyü kaldırmayı ya da başka bir görüntü yüklemeyi deneyin.
فلاگر نوع دومی که ادوارد استفاده میکند 😂
□□□□□□.....................□□□□□□
داخل اتاق خواستم رو تخت برم ولی ادوارد جلومو گرفت پیلوکاف و اورد و روی زمین منو دراز کرد چرم مشکی رو پشت گردنم برد و هندکاف هایی که با چرم به اون تیکه ی پشت گردنم وصل بودن و به مچ دستها و پاهام بست
دستام نزدیک سرم بود و جلو تر نمیومد , پاهام از هم باز بود و جز به اطراف چرخیدن هیچ تکون دیگه ای نمیتونست بخوره
نیاز داشتم یکی لمسم کنه اون ویبره ی لعنتی قطره قطره از من پریکام میگرفت و بهم خنده ی شیطانی میزد و من تو لذت و درد با چشم هایی که اشک گرفته بود به خودم نگاه میکردم
لباسشو دراورد , اون بدنی عضلانی و کاملا شیو شده داشت درست مثل تصاویری که تو مانگا میشد دید
دهنم خیلی غیر ارادی از هم باز شد نمیتونستم ذهنمو متمرکز کنم , مثل یه دیگ بودم که توش مغزشو هم میزدن
فلاگر رو برداشت و سمتم اومد فلاگ میخی بلند که نوکش از پر درست شده بود اصلا نمیتونست خطرناک باشه مگه نه!
خب غلط کردم اون فاکی خیلیم خطر ناک بود اونارو روی دیکم کشید و من معنی دردی که تورو تا حد مرگ میبره رو تازه فهمیدم
من داشتم تو یه رینگ ویبره ی فاکی با هر لمس اون درشت تر میشدم و فشار رینگ باعث میشد سوراخم منقبض بشه اما وقتی اون گوی های ۱۵ سانتی داخلت باشن تو باز با منقبض شدن فقط درد میکشی
