PART 1

1K 174 19
                                    

SEOUL . POLICE STATION

_اقای بازپرس من همسرموکشتم ....چرا حرفای منو باور نمیکنید حتما باید دادستان یچیزی بگن تا شما ها باور کنید
_اجوما..خوووب گوش کن ....من برام اصلا مهم نیس دادستان چی میگه ...خب؟!!..اما ببین اجوما ..اعترافت بو داره میفهمی چی میگم .... شک برانگیزه بهتره زود تر واقعیت رو بگی وگرنه از این اتاق تاریک لنتی بیرون نمیای...

کاغذاش رو از روی میز جمع کرد و از اتاق اومد بیرون

_اهه یچیزی اینجا اذیت میکنه ....

همونطور که از پشت شیشه به اون خانم مسن نگا میکرد گوشیش رو برداشت و به کسی زنگ زد
_الو هیون ....کدوم گوری؟
....
دفتر کاراگاه هوانگ

_بله فرمانده ...بله اون اینجاست ...بله بهتون گفتم که ....چشم قطع میکنم....اههههه شت .......

هیونجین بعد از اینکه دستورشو با تلفن از فرمانده کاملا هشیار گرفت در حالی ک با دستش پس کلشو میخاروند از دفترش رفت بیرون و روبه روی مهمونش نشست و پروندش و بدست گرفت
_خب ...اقای ..چی بود اسمت ..یانگ جونگین شی ..خب .من هوانگ هیونجین  کاراگاه ارشد اینجام و باید بگم ک .....

با زنگ خوردن تلفنش حرفش نصفه موند
بعد از دیدن نام مخاطب چشماشو تو کاسه چشمش چرخوند و جواب داد

_چی میخوای چان؟.. من تو دفترمم ...عاااا باشه باشه اومدم ..دااد نزن خب عهه
بعد از قطع کردنش ناله ای از سر عاجزی کرد و روی مبل خودشو عین بچهای لوس ولو کرد
و این جونگین بود ک خیلی عجیب غریب داشت به هیون نگاه میکرد
*این دیگه کیه ینی این ارشد منه خدا بداد*
با صدای ارشدش از فکر در اومد
_اوی کار اموز ...پاشو باید بریم یه پرونده رو جمع و جور کنیم

جونگین از اینکه انقدر زود کار رو شروع کرد شکه شد

_ا..االان؟؟

_بله همین الان

از دفتر رفتن بیرون و سوار ماشین هیونجین شدن و رفتن سراغ چان
...
توی راه هیون شروع کرد به توضیح پرونده

_خب ..یه پرونده قتله

جونگین با شنیدن کلمه قتل چشماش برق زد و دفترچش رو اورد بیرون و شروع کرد یادداشت کردن

_یه مرد ۶۳ ساله توی خونش با لباسای مجلسی ۳ بار مورد اصابت چاقو قرار گرفته ...همسرش ادعا داره ک خودش اونو کشته هیچ مدرکی هم نیس ک عکس این قضیه رو ثابت کنه
جونگین با ذوق و با دقت تمام به تک تک حرفای هیونجین گوش میکرد طوری ک انگار داره داستان دیزنی گوش میده

_وقتی برای اولین بار صحنه رو گشتیم یچیزی برام خیلی عجیب بود اینم عکسای صحنه جرمه
عکسا رو بدست جونگین داد

_همونطور ک توی عکس میبینی وضع خونه بهم ریختس ینی یه درگیره پیش اومده

جونگین با دقت به عکسا نگا کرد

 CONRTOL(hyunin)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang