part 9

431 66 7
                                    

جیمین نگاهش از زمین گرفت و به رئیس بزرگ ترین باند خلافکاری نگاه کرد و فکر کرد اون برای رئیس بودن زیادی جوونه ،  خیال میکرد با یه آدم مُسن هیکلی با یه سیگار برگ گوشه لبش مواجه میشه درواقع اون تازه به نیروهای پلیس پیوسته بود و هیچ وقت واقعا یه خلافکار بزرگ از نزدیک ندیده بود و همین تصورم  بخاطر فیلم های آبکی  پلیسی که از تلوزیون پخش میشد داشت و شخصی که روبروش ایستاده بود هیچ شباهتی به تصوراتش نداشت
یعنی درواقع هیچ چیز این باند شبیه به تصوراتش نبود
حتی شک داشت که اون پسرا وارد دهه ٣٠ سالگی زندگیشون شده باشن ،  اونا و بچه هایی که توی سالن دیده بود الان باید توی مدرسه یا دانشگاه بودن ولی چطور پاشون به همچین جایی باز شده و چطوریه که اونا مرتکب این همه جرم شدن ؟

_ جیهوپ

هوپ : بله

_ خبری از گروهی که رفته بودن ماموریت شده؟؟

هوپ _خبر دادن همه چیز خوب پیش رفته و  دارن برمیگردن
راستی تامی گفت تونست با ژاپنی ها قرار بزاره ، فردا به همراه یه گروه میریم تا معامله انجام بدیم

_ یکی دیگه بجات میفرستم

هوپ_چرااا ؟؟

_ چون من میگم ، تا وقتی خودم نگفتم حق شرکت توی هیچ ماموریتی نداری

هوپ_ منظورت چیه؟؟

جیمین از فکر بیرون اومد و با تعجب به جیهوپ نگاه کرد که چه راحت داشت با صدای بلند با رئیس حرف میزد و در کمال تعجب اون مرد خیلی خونسرد بود و چیزی بخاطر رفتارش بهش نمیگفت

_  خیلی واضح حرفم زدم ، تا وقتی بهت اجازه ندادم حق شرکت توی هیچ ماموریتی نداری

هوپ _  اخه برای چییی؟؟

_ برای چی؟؟ واقعا داری ازم میپرسی برای چی؟؟
ببینم مگه بهت نگفته بودم مبارزه عادلانه باشه هوم؟؟
چرا  از چاقو استفاده کردی؟
بعدشم یکی این پسره مسموم کرده بود فعلا جایی نرو

جیهوپ شوکه به شوگا نگاه کرد

_ اون طوری نگام نکن جیهوپ قوانین برای همه یکسانه

هوپ_ به من شک داری؟

_ معلومه که نه ، من نگفتم که تو مسمومش کردی ، جدا از تنبیه نیاز دارم اینجا باشی تا بفهمی کی میخاست این بچه مسموم کنه

فقط سرش تکون داد و به جیمین نگاه کرد
که با تعجب شاهد مکالمه اونا بود

هوپ_ببینم تو اینجا مگه کسی میشناسی؟؟

+نه

هوپ_قبل از مبارزه کسی  چیزی داد خوردی؟؟

+فقط تامی بهم یه بطری آب داد .

هوپ _تامی؟؟؟

نگاهی به شوگا کرد و شوگا سرش تکون داد و گفت

Beyond Love Where stories live. Discover now