~Strangest idol
کیم تهیونگ یه ایدل بیست ساله که به عنوان وی شناخته میشه تو یه بوی بند معروف به نام بی تی اسه.
از موقع دبیو تا الان اسمش رو مخفی کرده و کسی اسم واقعیش رو نمیدونه.
وی ادم باحالیه که زود حوصله ش سر میره البته اون یه هورنی فاکر هم هست....که قطعا بچه پاکی نیست.جعون جانگ کوک یه دانشجو نوزده ساله که توی دانشگاه سعول کره جنوبی میره.
جانگ کوک عاشق گروه بی تی اسه و بایسش هم نامجونه.
مادر جانگ کوک اون رو از ادمای بی ادب و چیزای بد دور نگه میداره که نتیجشم میشه یه پسر پاک و مظلوم که فقط یه دوست به نام پارک جیمین داره.
ناگفته نمونه جانگ کوک از ادما میترسه.حالا چه اتفاقی میفته یه غریبه به جانگ کوک پاک پیام بده و سایز دیکش رو ازش بپرسه؟
*———————————————*خب گایز اینم یه بوک دیگ
ترجمه ش کردم
از نویسنده هم اجازه گرفته شده
لذت ببرید~
❤︎
YOU ARE READING
[𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐬𝐭 𝐈𝐝𝐨𝐥]ᵛᵏᵒᵒᵏ
Fanfictionتهیونگ یه ایدله معروفه که به جانگ کوک پاک و بی ریای داستان، درباره ی سایز دیکش بهش پیام میده. -منحرفانه -مزاحم بودن خانواده 😂 -کیوت بانی -تاپ ته -باتم کوک -ترجمه شده توسط خودم -کردیت wtfics