جانگ کوک ارتباط چشمی رو شکست و فوری به سمت اتاقش دویید و درهمون حین گفت
فک کنم باید لباست رو عوض کنیتهیونگ خندید و باشه ای گفت و اونم به داخل اتاقش رفت و بعد ازینکه لباسش رو عوض کرد به خودش دلداری داد
من میتونم اره میتونم و انجامش میدم بهش میگم اوهوم !ته تانیک
جانگ کوک
ما باید باهم صحبتی داشته باشیمکوکی ک میخوای
چی شده شیرموزیته تانیک
جانگ کوک این یه بحث خیلی مهمه و تو باید جدی باشیکوکی ک میخوای
باشه گوش میدمته تانیک
دراصل من یه اعترافی دارم که باید بکنمکوکی ک میخوای
دوباره اعتراف نکن که کالباس و پنیر رو به صورتت مالیدی چون فکر میکنه حس خوبی داره
یا به پوستت کمک میکنه
یا همچین چیز یحسویخیمیمته تانیک
ودف
نه
خوب شد یاداوری کردی
ولی نه
صحبتم این نیست
من اون ادمی که تو فکر میکنی نیستم
من یکی دیگمکوکی ک میخوای
ودف خب معولمه تو کیم تهیونگ اصکل هستی دیگهته تانیک
اره این هست ولی قبل ازینکه هویت م رو فاش کنم باید بگم که من تورو خیلی دوست دارم
عاشق توعه کیوت شدم و اون کون کیوتت من واقعا جدی دارم میگم که تورو دوست دارم
فور ریل بروتا چند دقیقه از جانگ کوک هیچ پیامی دریافت نکردم
کوکی ک میخوای
خیلی خب بدبوی گیته تانیک
وایسا هنوز حرفام تموم نشده
دلیل اینکه من هیچ عکسی از خودم نفرستادم این بود که تو من رو قبلا دیدی
من هم اتاقیت وی هستم
همونی که عضو بی تی اسه و خواننده است...ʕ•̫͡•ʕ•̫͡•ʔ•̫͡•ʔ•̫͡•ʕ•̫͡•ʔ•̫͡•ʕ•̫͡•ʕ•̫͡•ʔ•̫͡•ʔ•̫͡•ʕ•̫͡•ʔ•̫͡•ʔ
ببینید کی کامبک داده 🌝
YOU ARE READING
[𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐬𝐭 𝐈𝐝𝐨𝐥]ᵛᵏᵒᵒᵏ
Fanfictionتهیونگ یه ایدله معروفه که به جانگ کوک پاک و بی ریای داستان، درباره ی سایز دیکش بهش پیام میده. -منحرفانه -مزاحم بودن خانواده 😂 -کیوت بانی -تاپ ته -باتم کوک -ترجمه شده توسط خودم -کردیت wtfics