اون روز توی ملج خیلی زود گذشت چون تهیونگ و جانگ کوک کلاس هاشون باهم یکی نبود برای همین حوصله سربر بود.
تهیونگ که به خوابگاه رسید اول تصمیم گرفت که به حموم بره ...یکی از دلایلش برای حموم کردن این بود که جانگ کوک خونه نبود پس میتونست راحت لخت بگرده پس اون این فرصت رو از دست نداد!
جانگ کوک که به خوابگاه برگشت صدای شیر اب که تهیونگ درحال حموم کردن بود رو نشنید چون تنها چیزی که بهش توی اون لحظه اهمیت میداد غذا بود پس به اشپزخونه رفت تا غذا برداره.
چیزی که نویسنده خوده بوک کشید😂🌝
و چیزی که من کشیدم👻
جانگ کوک یه بسته پر از جیپس رو برداشت که بره و روی مبل بخورش تهیونگ هم کارش تموم شده بود و از در درحال بیرون اومدن بودو حوله ی دورکمرش رو تنظیم میکرد.
تهیونگ جانگ کوک رو ندید که صاف خورد توی سینه اش....
جانگ کوک کاملا خشکش زده بود ، اولش ترسیده بود ولی بعدش شروع به قرمز شدن کرد وقتی که فهمید که جلوشه... ایدل مورد علاقش لخت جلوش وایساده بود و فقط یه حوله دور کمرش بود.
فکر نکنید اون الان داشت به سیکس پک یا دیک تهیونگ نگاه میکرد نه اون صاف مستقیم به چشمای تهیونگ زل زده بود و این باعث میشد تهیونگ رو یخ زده و هول کنه.
تهیونگ نمیدونست باید توی اون لحظه چکار کنه فقط راشه رو بکشه بره؟ ولی این فرصت خوبی برای همه چیز بود...
فرصتی برای اعتراف ....
فرصتی برای بوسه....To be continued
YOU ARE READING
[𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐬𝐭 𝐈𝐝𝐨𝐥]ᵛᵏᵒᵒᵏ
Fanfictionتهیونگ یه ایدله معروفه که به جانگ کوک پاک و بی ریای داستان، درباره ی سایز دیکش بهش پیام میده. -منحرفانه -مزاحم بودن خانواده 😂 -کیوت بانی -تاپ ته -باتم کوک -ترجمه شده توسط خودم -کردیت wtfics