(گایز اگه میبینید حروف بزرگ و کوچیکه از قصده)
ته تانیک
تو پسر بزرگ !کوکی ک میخوای
منو میگی؟ته تانیک
عاره کون قشنگکوکی ک میخوای
هیونگ حالت خوبه؟ انگار مستی چیزی هستیته تانیک
من کاملااا خوب و عالیم پرتی بویکوکی ک میخوای
اگه همینه ک میگی باشهته تانیک
به هرحال
وتقه دستنههکوکی ک میخوای
وقته داستانه*ته تانیک
عاره همون و از درست کردن کلمات من دست بردارکوکی ک میخوای
ینی باید احساس ادمی که جاپلوسی میکرده رو داشته باشم؟
(ترجمه عین ادم : زر مفت زدم)ته تانیک
شششششش
اوکی
خب
(خوانده شده ساعت ۲۱:۵۷)جانگ کوک برای سه دقیقه به گوشیش زل زد که اون داستانش رو تعریف کنه ولی وقتی دید هیچی نگفت تصمیم گرفت یه پیامی بهش بده که بهش بفهمونه هنوزم اونجاس و منتظره داستانشه که تعریف بشه
کوکی ک میخوای
خب؟ته تانیک
حواست ب اینجا باشه عا
خب
باهم دیگه اشنا شدن
همو بوسیدن
و اونا برای دیک هم ساک زدنجانگ کوک با چشمای درشت به دیکش زل زده بود و تو حرف هیونگش مونده بود
ینی میشه که یکی پیپی ت رو ساک بزنه؟
"وییی چندش"کوکی ک میخوای
واو داستان قشنگی بودته تانیک
پس خوشت اومد؟کوکی ک میخوای
البتههههته تانیک
واو
خب
درد داشتکوکی ک میخوای
نههه هیونگگگته تانیک
ایححح چراا همه ی اعضای این گروهه در حد فاک کیوتننن( نویسنده اصن نمیدونه اینا کین)کوکی ک میخوای
عاره خب
مثه این میمونه که بری کافی شاپ و بگی
اب جیسونگ میخوام تنکس( جیسونگ؟ اشنا میزنه)ته تانیک
واو با اینکه نباید بگیمش
ولی مودهکوکی ک میخوای
چرا نباید بگیمش؟ته تانیک
برای من عجیب میزنه تو نمیفهمی چی میگمکوکی ک میخوای
هوم حالا هرچی
پسرت باید بره بگیره بخوابهشب بخیر هیونگ
ته تانیک
چرا تو انقد کوچیک موندیی
کی ساعت ده شب میخوابه اخهکوکی ک میخوای
نخیر من میدونم که دیک و ساک چین
پس بزگتر شدم و به مرحله رشد عقلی رسیدمته تانیک
من م تا صبحم باهات حرف بزنم لج میکنی باهام
شبت بخیر بیبی
بیبی خودمیجانگ کوک ازینکه بیبی اون خطاب شده بود پنیک کرد و برای چند دقیقه اعصابش رید ولی بعدش جوابشو داد
کوکی ک میخوای
اوکی پدربزرگته تانیک
پدربزرگ؟ من...جانگ کوک بعد از اومدن اخرین پیام گوشیش رو کنار گذاشت و روی تختش دراز کشید و اماده شد برای کارهای قبل ازخوابش هر جی بود باید این کارها رو یاد میگرفت ک بتونه بعدا تو دانشگاه انجامشون بده
"دلم برای مامانم تنگ میشه وقتی برم..." و قیافه ناراحتی ب خودش گرفت و چراغ رو خاموش کرد و به خواب عمیقیفرو رفت...
[سوگایز این پارت نزدیک بود بنویسم "کوییک میخوای" لول 😂🌝
ولی درستش کردم خل نشین ی دقه
خب دیگه من برم پارت بعدم براتون بنویسم
لاو یو بابای 💜💜💜💕💕💕♥️❤️❤️🍫🍫🍫🍬🍬🍬💓💓💓💓🌈🌈🌈✨✨✨
YOU ARE READING
[𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐬𝐭 𝐈𝐝𝐨𝐥]ᵛᵏᵒᵒᵏ
Fanfictionتهیونگ یه ایدله معروفه که به جانگ کوک پاک و بی ریای داستان، درباره ی سایز دیکش بهش پیام میده. -منحرفانه -مزاحم بودن خانواده 😂 -کیوت بانی -تاپ ته -باتم کوک -ترجمه شده توسط خودم -کردیت wtfics