ته تانیک
من بچتو به فاک دادم
کوکی ک میخوای
سعی میکنم نادیده ش بگیرم
ته تانیک
اوو چرا بیبی بوی
کوکی ک میخوای
چون که چیمی هیونگ و مامانم میگن جمله بدیه
ته تانیک
اوکی این چیمی هیونگت منو به خودش جذب کرد
کوکی ک میخوای
چیمی هیونگ میگه " ساری کون من متعلق به اگوست دیه اعظمه"
عاری.. من کپی پیست کردم (:
ته تانیک
نه من اوکیم عاره اصلا درد نداشت
کوکی ک میخوای
نه هیونگ تو خوبی (:
ته تانیک
جانگ کوکک لاو یو
کوکی که میخوای
ته تانیک
او بیبی بویم ازین میم هاعم استفاده میکنه
کیوت (:
کوکی ک میخوای
میتونیم درباره میم ها یه زماندیکه ای صحبت کنیم
مامانم صدام میزنه
بای هیونگ
ته تانیک
چرا انقد مامانت مزاحمهه هرغلظی بخوای بکنی مامانت کارت داره که
کوکی ک میخوای
تو از مامانم خوشت نمیاد هیونگ؟
ته تانیک
نه اصلااا همش مزاحممون میشه
کوکی ک میخوای
واو تو دوست پسر غیرتی میشه هیونگ
خب باید بگم ک چند وقت دیگه میخوام برم کالج و دیکه مامانم بهم گیر نمیده
پس سر کلاس راحت میتونیم بحرفیم (:
ته تانیک
اخجوننن
YOU ARE READING
[𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐬𝐭 𝐈𝐝𝐨𝐥]ᵛᵏᵒᵒᵏ
Fanfictionتهیونگ یه ایدله معروفه که به جانگ کوک پاک و بی ریای داستان، درباره ی سایز دیکش بهش پیام میده. -منحرفانه -مزاحم بودن خانواده 😂 -کیوت بانی -تاپ ته -باتم کوک -ترجمه شده توسط خودم -کردیت wtfics