E00

324 31 26
                                    

تیزر

برگه رو توی مشتش فشرد و کاملا مچاله اش کرد، همه چیز به وضوح تغییر کرده بود، تمام جز به جز زندگیش عوض شده بود، نه راهی به عقب داشت و نه میتونست حالا چیزی رو عوض کنه.
خوب میدونست اگر با این روش ادامه بده، دیگه هیچی براش نمیمونه... علاوه بر چیزای پیش پا افتاده، حتی ممکن بود اعتماد خانواده اش رو هم از دست بده.
ولی می ترسید، از روزی که همچین اتفاقی بیوفته میترسید، تمام عمرش تلاشش این بود که همه رو از خودش راضی نگه داره و حالا داشت با دستای خودش همه چیزو خراب می‌کرد.
اونا باهم فرق داشتن، از اولش هم اینو خوب میدونست.
واقعا درسته که هرچی هم بشه، ریشه ای که انسان ازش رشد کرده تغییری نمیکنه!

***

NightDates / قرار‌های شبانه Where stories live. Discover now