29

364 79 9
                                    

ووت و کامنت یادتون نره!! 🌟

.

.

.

cockytommo:
باورم نمیشه که تو همین الانش هم رفتی. حالا باید برای یک روز دیگه تو این تخت به تنهایی دراز بکشم 😔💔

babyhoneyharry:
متاسفم؛ اگر یک روز دیگه می‌موندم، مادرم آشوب به پا می‌کرد.

cockytommo: دلم برات تنگ شده 🥺

babyhoneyharry: منم دلم برات تنگ شده 🥺🥺

cockytommo:
زین و لیام واقعا از تو و نایل، تقریبا مثل من، خوششون میاد با این تفاوت که من، از تو خیلی بیشتر بیشتر‌تر خوشم میاد. اما اونها گفتند که باید بزودی دوباره باهم وقت بگذرونیم، البته فقط درصورتی که شما دو نفر هم دوست داشته باشید 👈🏼👉🏼

babyhoneyharry:
می‌تونم بگم که این، خیلی متقابله. نایل اصلا خفه نمیشه و همش راجع به این صحبت می‌کنه که چطور ما، همه‌مون، برای این خلق شدیم که باهم دوست بشیم و بی‌صبرانه منتظر این هست که به محض اینکه رسید خونه، یه گروه چت برای همه‌مون بزنه.

cockytommo:  تو چطور؟ ازشون خوشت اومد؟

babyhoneyharry:
البته! امروز صبح، سر صبحانه، لیام باعث شد از شدت خنده، روی نایل آب بریزم. اگر یادت نمیاد، هنوز خنده‌داره.

cockytommo:
اوپس... سرم شلوغ بود چون بهت خیره شده بودم ☺

babyhoneyharry:
برو بابا، اون صحنه رو دیدی! خودت تا پنج دقیقه داشتی یکسره باهام می‌خندیدی، درحالی که نایل داشت سرم داد می‌زد.

cockytommo: شُششش... بذار کیوت بازی در بیارم

babyhoneyharry:
بسیار خب، سرتیتر اخبار روز؛ تو همیشه کیوتی.

cockytommo: عاخ دلم می‌خواد دوباره ببوسمت

babyhoneyharry:
اگر این کار‌ رو بکنی، مشکلی ندارم. گرچه لب‌هام هنوز‌ می‌سوزند، از اون موقعی که من رو جلوی ماشین نایل بوسیدی تا وقتی که نایل با عکس گرفتن ازمون، لحظه‌ رو خراب کرد 😡

cockytommo: میشه ازش بخوای که اون عکس رو برام بفرسته؟؟

babyhoneyharry:
همین الانش هم میلیاردها بار اون رو به گروه چتی که برای من و تو درست کرده، فرستاده 🙄 نایل رو فراموش کن، برنامه‌ت برای امروز چیه؟

Insecure Texting [L.S] (Persian Translation)Where stories live. Discover now