Insecure Texting [L.S] (Persian Translation)

17

babyhoneyharry: 
تولدت مبارک لو لو 😊😊😚😚❤❤

babyhoneyharry: 
یا باید بگم تولدت مبارک پدربزرگ 👴🏻

babyhoneyharry: 
هاها اما جدا روز خوبی داشته باشی لویی؛ خوشحالم از اینکه تو رو در زندگیم دارم و امیدوارم از کادویی که برات فرستادم، خوشت اومده باشه :)

babyhoneyharry:
بیدار شو دیگه! دلم برات تنگ شده، پسر تولد!

babyhoneyharry: 
سن بالات همین الانشم روت تاثیر گذاشته 😔

babyhoneyharry:
کادوت باید امروز برسه... و من یکم استرس دارم، واقعا امیدوارم ازش خوشت بیاد

-.-.-.-.-.-.-

-1 ساعت بعد-
-.-.-.-.-.-.-

cockytommo:
خیلی ممنون لاو!❤❤ بخاطر صبحانه روز تولدم بیرون بودم، ببخشید که جواب ندادم :(

babyhoneyharry:
مشکلی نیست، خوشحالم که داری تولدت رو جشن می گیری و خوش می گذرونی.

cockytommo:
آره، خواهرام اصرار کردند که باهام مثل یه پادشاه رفتار بشه؛ نه اینکه قبل از این، پادشاه نبودم 😎

babyhoneyharry:
بسیار خب 'پادشاه'، از این قضیه می گذرم چون تولدته

cockytommo: دوباره بگو، من نزدیکم

babyhoneyharry: 🙄

cockytommo:
همچنین من اتفاقا تازه بسته پستیم رو تحویل گرفتم و جعبه ای رو می بینم که 'هری استایلز از چشایر' برام فرستاده 🤨🧐

babyhoneyharry:
واقعا امیدوارم ازش خوشت بیاد 😖

cockytommo:
مطمئنم که عاشقش میشم، همچنین متوجه شدم که اداره پست رو به عنوان آدرس خودت گذاشتی.

cockytommo:
اگر آدرس خودت رو هم میذاشتی، تعقیبت نمی کردم 🙄

babyhoneyharry:
به این معنا نیست که بهت اعتماد ندارم لو؛ اما همونطور که می دونی، چند نفر دیگه هم با من زندگی می کنند و اونها شاید به تو اعتماد نداشته باشند... منظورم رو متوجه شدی؟¿

cockytommo:
آره، یه جورایی متوجه شدم اما الان دارم بازش می کنم و هیجان زده م!!

babyhoneyharry: لطفا، من یکم حساسم

~•~•~

لویی بسته رو باز کرد و دید که پر از کاغذ رنگی های خرده شده صورتی رنگ ست و یک کارت صورتی رنگ که روش طرح کاپ کیک داشت و کلمات "تولدت مبارک" با فونت بزرگ و طلایی رنگی نوشته شده بودند. کارت رو باز کرد و رائحه گلی، اما به همراه کمی عطر مردانه، رو احساس کرد. نمی تونست جلوی خودش رو بگیره که نفس عمیقی نکشه چون این، رائحه هری استایلز بود و باعث می شد قلب لویی به پرواز در بیاد.