16

385 97 69
                                    

هری، در حالی که اشک هایی روی صورتش جاری می شدند، وارد خانه شد. چیس اون رو در فروشگاه ناآشنایی که تقریبا سی دقیقه از خانه ش فاصله داشت، رها کرده بود؛ فقط بخاطر اینکه با دوست دختر "فیک"ش قرار داشت. خوشبختانه اوبر وجود داشت، وگرنه هری هنوز در حال راه رفتن بود. پروردگارا... هری خیلی از ضربه خوردن و داشتن چنین حسی، خسته بود اما تنها چیزی بود که فکر می کرد لیاقتش رو داره. چیس خیلی باهاش بدرفتاری کرد؛ بهش یادآوری کرد که با قرار گذاشتن با هری، داره بهش لطف می کنه چون هیچ کس دیگری اون رو نمی خواد. می خواست با لویی حرف بزنه چون اون تنها کسی بود که می تونست کاری بکنه که هری فراموش بکنه که چرا ناراحته.

~•~•~

babyhoneyharry: هی

cockytommo: خیلی زود برگشتی؟

babyhoneyharry: آره

cockytommo: حالت خوبه؟

babyhoneyharry: نه، من ناراحتم لویی

cockytommo: چی شده؟

babyhoneyharry:
متاسفم. حتی نباید بهت چیزی می گفتم. نمی خوام تو رو با مشکلاتم آزار بدم.

cockytommo: هری؛ دوست ها، مشاوره های رایگانند

babyhoneyharry:
قضیه چیس عه، اون فقط یکم... بدرفتار بود. فکر کنم فقط خیلی مضطرب بود.

cockytommo: چطور بدرفتار بود؟

cockytommo:
قسم می خورم که بخاطرت کتکش می زنم، اچ

babyhoneyharry:
اون باید سر چیزهای دیگه ش می رفت، پس مجبورم کرد که دم یه فروشگاه ناآشنا از ماشینش پیاده بشم و با  اوبر برگردم خونه.

cockytommo:
هری، لطفا بهم بگو که با این دیک هد بهم زدی!

babyhoneyharry:
نه، نمی دونستم. اون قصد نداشت که بدرفتاری بکنه، فقط خیلی مضطربه.

cockytommo: تو احمقی و اون یه آدم مخربه

babyhoneyharry: این حرکت بدجنسی بود

cockytommo:
متاسفم که اونطوری و غیرعقلانی بود و منظوری نداشتم؛ اما هری، فکر نمی کنم که رابطه ت با اون، رابطه سالمی باشه.

✅توسط babyhoneyharry خوانده شد

cockytommo:
هری، قصد نداشتم که بدرفتاری بکنم. متاسفم. من فقط دارم سعی می کنم که این قضیه رو تجزیه و تحلیل کنم.

~•~•~

هری احساس می کرد که امروز همه دارند باهاش بدرفتاری می کنند. لویی، آخرین کسی بود که انتظار داشت که باهاش بدرفتاری بکنه. بدتر از همه، می دونست که حق با لوییه؛ هری احمقه و چیس شدیدا مخربه. فقط نمی تونست متوجه بشه که چرا با چیس مونده. چرا انقدر از خودش بدش میاد که نمی تونه به خودش اجازه بده که احساس شادی بکنه.

Insecure Texting [L.S] (Persian Translation)Where stories live. Discover now