cockytommo: هرییی
babyhoneyharry: لوییی
cockytommo:
به کمکت نیاز دارم؛ این لباس چطور بنظر میرسه؟babyhoneyharry: حس می کنم دارم آتیش می گیرم
[اشاره به اینکه لویی خیلی هات شده! =) ]cockytommo: پس... این یه "آره" ست؟
babyhoneyharry:
عذر می خوام 😳 آره، خیلی خوب بنظر میرسه و اینطور که مشخصه، تو هم یه مدلی؟cockytommo:
تو خیلی برام چاپلوسی می کنی، استایلز! 🥰 لیام که فکر می کنه یه عکاسه، اون عکس رو ازم گرفت.cockytommo:
فکر کنم برای پسری که تولدشه، شاید یکمی ساده ست؟babyhoneyharry:
نه، خوبه. اگر قصد داری همه رو کشته و مرده خودت بکنی، قطعا چنین کاری می کنم چون هر کس که بهت نگاه بکنه، دلش برات غش و ضعف میره.cockytommo: ای کاش تو بهم نگاه می کردی
babyhoneyharry: پس می خوای مخ بزنی؟
cockytommo: مخ تو رو بزنم؟ آره
babyhoneyharry:
خفه شو. امیدوارم امشب بهت خوش بگذره، پسر تولدی.cockytommo: ای کاش تو هم اینجا بودی :/
babyhoneyharry:
چرا؟ تو که دوستانت رو اونجا داری و قراره یکی رو پیدا کنی که ببوسیش.cockytommo:
اما می خوام تو رو ببوسم و دوستانم رو هم دوست دارم اما تو فرق داری و خوشحال میشم اگر اینجا باشی.babyhoneyharry: ...متاسفم لو
cockytommo:
عذرخواهی نکن، واضحه که نمی تونی بیای اینجا. فقط من یکم با خودم درگیرم. دلم برات تنگ میشه. بعدا باهات حرف می زنم، باشه؟xbabyhoneyharry:
خداحافظ، بهت خوش بگذره و مراقب خودت باش.x-.-.-.-.-.-.-
ساعت 3:00 صبح
-.-.-.-.-.-.-cockytommo: هرریییی
cockytommo: بیبییی کجایی؟ دلم برات تنگ شده بود
BINABASA MO ANG
Insecure Texting [L.S] (Persian Translation)
Fanfictionbabyhoneyharry: تو ازم خوشت میاد فقط چون چیزی که تو شلوارم هست رو میخوای cockytommo: نه، بخاطر این هم ازت خوشم میاد که تو اون شلوار یه دیک داری😏 . . . هری کمبود اعتمادبنفس داره و از همهچیز درباره خودش متنفره. اما در وبسایتی برای پیدا کردن دوستان...