[ -"من هنوزم باور دارم که بازی رو نباختم.
من هنوز امید دارم.. من اعتماد دارم.
میدونم که پیدات میکنم..
دو ماه گذشته، اما من ناامید نشدم.
این مدت خیلی اتفاقا افتاد که تمامش مربوط میشه به نبودن تو..
من از کمپانی استعفا دادم، مادرت هم تنهام گذاشت.. حالا مدیر گلخونه ای که زمانی مادرت اداره ش میکرد، منم.
اونجا به طرز عجیبی بوی تورو میده.. درحالی که تو هیچوقت اونجا نبودی!
یونگی از همیشه جدی تر شده، اون چیزیو به رو نمیاره تا جیمین اذییت نشه
دیشب بهم گفت بعد تو دیگه با هیچکسی گفت و گوی عمیقی نداشته.
جیمین نمیتونه اشکاشو مقابل خاطراتت کنترل کنه و من..
من آسیب دیدم!
من غمگین شدم و دیگه کسی نیست که به حد تعادل برسونتم
با دوست قدیمیت، جونگده منظورمه.. مدارک نسبتا زیادی پیدا کردیم برای اثبات عامل اون جریان.."]جیمین تیتر رو نگاه کرد و متعجب به سه نفر کناری نگاه کرد.
دوباره چشم به گوشی که اخبار امروز SBS رو ظبط کرده بود..مکث کرد و گفت:" سوءقصد به مدیر عامل شرکت هیوندا؟ یعنی چی؟ "
نامجون متاسف سر تکون داد و جین جواب داد:" دو شب موقع برگشتن از سرکار یه موتور ظاهرا کیفشو زد"یونگی پرسید:" ظاهرا؟ "
جیمین نگاهش رو بین جین و یونگی گردوند و جین به نشانه تایید پلک زد:" هدفش نامجون بود ولی با زدن کیفش مثل یه دزد جلوه کرد"-" خب.. چرا؟ "
جیمین پرسید و نامجون بالخره چیزی گفت:" فقط چون پیشنهاد شراکت رو قبول نکردم.. من اصلا نمیدونستم طرف کیه، حتی اگرم بدونم.. حماقته که بخوام کمپانی رو با کسی شریک شم! مگه اینکه خر مغزمو گاز گرفته باشه.. "جیمین نفس عمیقی کشید:" حالا حالت خوبه؟ "
نامجون لبخند محوی زد:" خوبم"
-" کی بهت پیشنهاد شراکت داد؟ "
یونگی گفت و نامجون جواب داد:" یه زنی اومده بود شرکت، میگفت سرمایه داره و جزو ثروتمندای کره ست، گفت حتی تو کشورایی مثل هنگ کنگ و چین هم سرمایه داره.. قرار بود باهم شریک بشیم و بخش زیادی از کارو اون به عهده بگیره "-" در ازاش چی میخواست ازت؟ "
-" حتی نپرسیدم، فقط ردش کردم".
.جیمین پشت لپتاپ گردنش رو به دو طرف خم کرد و با دست، شونه هاش رو مالید.
رو به یونگی پرسید:" جونگکوک قراره تنها بره؟ "یونگی شونه بالا انداخت:" قراره یکیو تو توکیو ببینه.. ولی نمیدونم خودش بخواد با کسی بره یا نه"
-" کیو قراره ببینه؟ "
-" یه پسره ست، اسمش.. لی جی وونگ، کره ای-ژاپنیه
هم میتونه مترجم باشه و هم محافظ و راهنما، کارش همینه"
YOU ARE READING
luv me again.
Fanfiction(متوقف شده) - غم زیباست و منشأش مقدس. کیم تهیونگ. - ژانر: رمنس، درام، اکشن، برشی از زندگی. - کاپل: ویکوک، یونمین، نامجین. start: 2020, october 13. (درحال ویرایش...)