-[ حالا این منم که دارم به شهر خاطراتت سفر میکنم، جایی که تورو به دنیای رنگارنگ بچگیت میبره.
از همین الان که تو قطار نشستم، میتونم صدای خاطراتمون رو تو سرم بشنوم..
هنوزم حق با توعه ته، امید میتونه کشنده باشه؛
اما حتی اگه بازی با امید یه ریسکه، من قبولش میکنم._منِ تو "
.
.یونگی که روی صندلی رو به روی جونگکوک در کوپه نشسته بود، کتش رو بدن جیمین غرق در خواب کشید و با تن صدای آرامی گفت
-" نگرانتم "جونگکوک نگاهش رو از منظره گرفت و به دوست مشترک خودش و تهیونگ داد
-" برای چی؟ "یونگی مکثی کرد و جواب داد
-" نمیخوام از این بیشتر بشکنی "-" میدونم دلیل اومدنم به بوسان فقط یهجور حدسه که از روی خاطراتم با ته به ذهنم رسیده، اما لطفا یونگی.. این آخرین شانس منه برای اینکه ثابت کنم تهیونگم هنوز نفس میکشه
میخوام برش گردونم خونه.. "یونگی سرش رو تکون داد و به پشت صندلیش تکیه داد.
لبخند محوی زد و آروم به پای جونگکوک زد
-" خوشحالم کم نیاوردی بچه، لوکاس بالاخره گرفتار شد "جونگکوک خندید
-" ممنون ازت یونگی که مجبورم کردی از این مسیر دور نشم، حالا لااقل خیالم راحته "-" وظیفمو انجام دادم "
یونگی گفت و نگاه کوتاهی به جیمین انداخت.جونگکوک نفس عمیقی کشید و قفل موبایلش رو باز کرد
هنوزم همون عکس سلفی با تهیونگ روی لاکاسکرین موبایل بودتنها یک جمله تو سر جونگکوک میچرخید
چی میشه اگه واقعا بتونه دوباره مرد زندگیش رو ببینه؟از این سردرگمی دربیاد و بتونه با خیال راحت برگرده خونه.. خونه، جایی کنار تهیونگ؛
جایی که بتونه نیمهی دوم ژانویه رو همراه تهیونگ بگذرونه
شبا بازم باهم کنار شومینه بشینن..همهی این رویاها و افکار تو سرش میچرخیدن، گاهی لبخند میزد و گاهی ناامید میشد
بعد از دو ساعت با رسیدن به ایستگاه قطار بوسان، ریختن دلش رو حس میکرد.
با اینکه آخرین ملاقاتش با بوسان در بچگی بود اما حس آشنایی بهش میداد
یه حس امنیت مبهم فقط بهخاطر حرفهای تهیونگ دربارهی بوسان
و شاید وجود تهیونگ؟ هرچند که مطمئن نبود.بعد از تحویل گرفتن چمدون هاشون جیمین با لبخند به دور و بر نگاه کرد و رو به هردوی اونها گفت
-" تمیزی هوارو حس میکنین؟ همین دلیلیه که این شهرو انقدر دوست دارم "جونگکوک به تایید حرف پسر کناریش لبخندی زد
-" با سئول فرق میکنه.. "یونگی سمت ماشینی رفت و آدرس هتل رو بهش داد.
چمدون هارو داخل صندوق عقب ماشین گذاشتن و سوار شدن.
YOU ARE READING
luv me again.
Fanfiction(متوقف شده) - غم زیباست و منشأش مقدس. کیم تهیونگ. - ژانر: رمنس، درام، اکشن، برشی از زندگی. - کاپل: ویکوک، یونمین، نامجین. start: 2020, october 13. (درحال ویرایش...)