-[ من به نام ها و القاب، نه باوری داشتم و نه اهمیت میدادم.
تا اینکه اونارو از زبون تو شنیدم
شنیدم و اسمم حالا برام زیباست.
من به توصیفات آدم ها راجع به خودم و بقیه اهمیت نمیدادم
تا اینکه اونهارو از زبون تو شنیدم، تو توصیفم کردی.. هرچیزی که خودم ندیده بودم رو مقابل چشمهام آوردی و هربار با حوصله بهم یادآور شدی که برات مهم و متفاوتم.
شنیدم و به خودم علاقهمند شدم..!_تهیونگ. ]
.
.تهیونگ همونطور که جونگکوک رو پاشویه میکرد، نگاهش رو به چهرهی اون داد و یکساعت پیش رو مرور کرد.
احساس میکرد بار دومیه که اون صحنه اتفاق میافته.
نشستن جونگکوک روی پای تهیونگ.. آشنا و غریبه بود..
با خطور کردن چیزی به ذهنش اخم ظریفی کرد و اجازه داد مغزش هرچیزی که میخواد رو پردازش کنه.
جونگکوک. بچه. دختر بچه. شکلات. گل.. گل ارکیده ی قرمز. بوسیدن تهیونگ. نشستن روی پاهاش.با درد نوسانی ای که قسمت پیشونی و گیجگاهش حس کرد چشماش رو با درد بست و دستاش رو روی سرش فشرد.
چند بار پلک زد و سعی کرد نفس عمیق بکشه..
بعد از چند دقیقه درحالی که گوشهاش سوت میکشیدن، درد سرش تا حدی فروکش کرده بود.زمزمه وار همونطور که ذهن خودش رو مخاطب قرار داده بود گفت
-" چیه کیم تهیونگ.. میخوای بکشیم؟ بذار خاطراتم برگردن.. "دوباره نگاهش به جونگکوک افتاد و بعد، به ساعت نگاه کرد.
شروع به جمع کردن چمدون هاشون کرد، و گرفتن یه بلیط قطار برای رفتن به سئول..
بعد از گرفتن بلیط چمدون هارو گوشهی اتاق کنار در گذاشت و آلارم موبایلش رو برای ساعت هشت صبح تنظیم کرد.کنار پنجرهای که سه ماه تمام هرشب مقابلش میایستاد، ایستاد و پنجره رو باز کرد..
باد سرد و سوزناک به پوست صورت و موهاش برخورد کرد و چشماش رو بست.چند لحظه فقط هوای سرد رو داخل ریههاش کشید و زمزمه وار گفت
-" ما فردا راهی سئول میشیم.. میدونم که بوسان همیشه برای من مهموننواز ترینه..!
دلتنگ این چهارچوب قدیمی و منظرهی سفید داخل قابش میشم.
ولی برمیگردم "نگاهش رو برای چند لحظه به جونگکوک داد
-" برمیگردیم.. من و اون "گفت و پنجره رو بست.
چراغ خواب رو روشن کرد و چراغ اتاق رو خاموش کرد.پیراهنش رو درآورد و بدون اینکه جونگکوک رو بیدار کنه روی تخت، کنارش دراز کشید.
دستش رو زیر سرش گذاشت و نگاهش رو به سقف داد..
میشد گفت توی حالت آسیبپذیر خودش قرار داشت اما سه ماه نشستن و هیچکاری نکردن به قدر کافی کلافش کرده بود.
YOU ARE READING
luv me again.
Fanfiction(متوقف شده) - غم زیباست و منشأش مقدس. کیم تهیونگ. - ژانر: رمنس، درام، اکشن، برشی از زندگی. - کاپل: ویکوک، یونمین، نامجین. start: 2020, october 13. (درحال ویرایش...)