Part 1[نیازمند ناجی نیستم]

4.1K 267 38
                                    

سرش رو همراه با موسیقی حرکت میداد

سیگار رو کمی از لب هاش فاصله داد و به مسیر دود خارج شده نگاه کرد

صدای آهنگ رو بالا برد و به سیگار کشیدنش ادامه داد.

خواست با آهنگ همخوانی کنه که به سرفه افتاد.

یونگی پنجره رو باز کرد و گفت:" حداقل پنجره رو باز کن خفم کردی"

تهیونگ که جز صدای آهنگ چیزی نمیشنید دستش رو به معنای "چی میگی" تکون داد و دوباره نگاهش رو از یونگی گرفت.

یونگی همونطور که پاهاش رو روی میز مقابلش دراز کرده بود، جواب تکست جیمین رو داد و گفت:" فک نمیکنی یه پاکت کافیته؟

هوی با توعم! "

بلند شد و هندزفری رو از گوش تهیونگ خارج کرد:" این فاکی رو از تو گوشات دربیار ببین چه کوفتی دارم میگم"

تهیونگ نگاه بی حوصله ای انداخت و گفت:" خب؟ چه کوفتی میگی؟"

یونگی پوزخندی زد:" گفتم کمتر سیگار بکش.. سه تا پاکت؟ میخوای بمیری؟ "

تهیونگ که ناامید بود و حرف تکراری میشنید دوباره هندزفری رو داخل گوشش گذاشت:" یادمه فرصت ناهار تا ساعت یک بود.. دیگه باید برگردی سر کارت"

یونگی سریع به ساعت نگاه کرد:" بیست دیقه مونده هر وقت ساعت یک شد بیرونم کن"

تهیونگ سرش رو تکون داد:" اوکی.. منتظر میمونم"

یونگی نگاهی کرد:" ناهار نخوردی"

-"میدونم"

-"سیگار که جای ناهارو برات پر نمیکنه.. میکنه؟! "

تهیونگ ته سیگارش رو عصبی روی لبه ی پنجره فشرد و گفت:" چرا به جای اینکه بهم گیر بدی فقط دهنتو نمیبندی؟ خیلی سخته دو دیقه حرف نزنی؟ "

یونگی چشمای گربه ایش رو جمع کردو گفت:" چون یازده ساله رفیقتم؛ چیه فکر کردی ولت میکنم؟"

تهیونگ "اهان" گفت و ادامه داد:" مرسی بابت رفاقتت ولی انقد به پروپام نپیچ"

-" تا کی میخوای اینطوری ادامه بدی؟ "

تهیونگ دوباره سیگار روشن کردو گفت:" ببین.. امروز مودم واقعا داغونه.. واقعا میگم..."

و به سرفه افتاد.

یونگی دستش رو تکون داد تا دود سیگار اذییتش نکنه:" امروز؟ تو هرروز همینی.. زندگیت دو ساله که انقد سگیه.. "

-" اوکی میدونم.. دوسشم دارم.. این شکل زندگی مورد علاقمه
چرا امروزو برای گیر دادن انتخاب کردی؟"

یونگی هردو ابروش رو بالا انداخت:" عو دوسش داری؟ اگه میگفتی استریتی راحت تر باورم میشد.
بعد از دعوات با رئیس کیم دیدم باید باهات حرف بزنم "

luv me again.Where stories live. Discover now