You Are My SUPERMAN

Part 28

به پيچ و تاب هاي بدن پسر نگاه كرد. همونطور كه دستشو رو عضوش ميكشيد پوزخند زد و گفت:" كام آااان.... هنوزم طوري وانمود ميكني كه انگار اولين بارته.."

يونگي نمي تونست تو اون وضعيت بهش بگه واقعا اولين بارشه. اولين بارشه كه انقدر از سكس داره لذت ميبره، اولين بارشه كه پارتنرش اول اونو ارضا كرده ، اولين بارشه كه يه نفر انقدر داره بهش اهميت ميده، اولين بارشه كه يه نفر داره باهاش مثل آدم رفتار ميكنه نه يه هرزه ....

دستاشو بالا سرش برد و دور پايه هاي تخت حلقه زد. باسنشو با بي تابي بالا برد و ناليد:" انقدر لفتش ندهههه"

جونگ كوك خنديد :" تو تا الانشم سه بار اومدي اوني كه بايد انقدر عجول باشه تو نيستي بيب!"

درد عضو برآمدش كلافش كرده بود اما بيشتر از اون لفت دادناي اين عوضي بود.  يكي از دستاشو پايين برد و سر عضوشو گرفت. ميخواست لمسش كنه كه با ورود ناگهاني عضو جونگ كوك از شدت درد داد بلندي كشيد و ناخودآگاه دستش بي حال رو تخت افتاد.

جونگ كوك با همون لبخند شيطاني گوشه ي لبش گفت:" فكر كردم گفته بودي ممكنه خواهرت بياد خونه !؟"

يونگي نفس بريده بريدشو بيرون داد و از بين دندوناش غريد :" عوضيي... بكش بيرون ازم"

جونگ كوك سرشو خم كرد و گاز محكمي از لباي نيمه باز يونگي گرفت. تو همون فاصله ي نزديك سر به سرش گذاشت:" فكر كردم خيلي براي داشتنم بي طاقتي !..."

ميزان دردي كه تو پايين تنش پيچيده بود هنوز كم نشده بود و اين عوضي رواني همچنان داشت رو مخش راه مي رفت.

با حرص گفت:" ميشه انقدر فكر نكني ؟! "

جونگ كوك چند ثانيه به صورت دردمند يونگي نگاه كرد و بدون هيچ حرفي يكباره خودشو بيرون كشيد. نفس يونگي از خالي شدن يهويي جا نيومده بود كه اينبار با شدت بيشتري جونگ كوك واردش شد و بدون اينكه فرصتي براي عادت كردن به سايزش به يونگي بده بي وقفه با قدرت به فاك ميدادش!

يونگي از درد گريش گرفته بود اما در عين حال از همين درد داشت لذت مي برد. دو سه ديقه بعد كه سوراخش به سايز ديك جونگ كوك عادت كرد، پاهاشو دور كمرش حلقه كرد و اونو بيشتر سمت خودش ميكشوند.

جونگ كوك بين نفس نفس زدناش گفت:" خوشت اومد؟"

يونگي سرشو تكون داد. توان حرف زدن نداشت، چون تا چند ثانيه ديگه قرار بود براي بار چهارم ارگاسم بشه.

جونگ كوك دستشو دور عضو يونگي حلقه كرد و هماهنگ با ضربه هاش ، ديكشو لمس ميكرد.