Jisung:
صورتش رو جلو آورد طوری که لباش با لبام دو سانت فاصله داره
مینهو : خودت چی ؟
بهش خیره شدم ، نگاش روی لبام بود ؛ اون لبام رو میخواست نه جوابم رو
سرم رو جلوتر بردم تا فاصلمون کمتر بشه ، اون هم خیره به لبام جلو اومد
قبل از برخورد لبش به لبم عقب رفتم و به بالشت پشت سرم تکیه دادم
توی چشمام زل زد ، به سروم توی دستم اشاره کردم
جیسونگ : تموم شده . پرستار رو صدا نمیکنی؟
خیلی حرف برای گفتن داشت ولی با قورت دادن همش از روی تخت بلند شد و بیرون رفت
ادامه پیتزام رو خوردم
جیسونگ : لعنتی عجب طعمی داره ۱۵ سالی میشه پیتزا نخوردم
پرستار با اون پسر توی اتاق اومدن
پرستار سروم رو از دستم در آورد
پرستار : امشب رو استراحت کن فردا مرخصی
از اتاق رفت بیرون
اون پسر روی صندلی کنار تخت نشست و چشماش رو بست
جیسونگ : داری چیکار میکنی؟
مینهو: خواب
جیسونگ : اونجا؟
مینهو : جای بهتری رو سراغ داری؟
جیسونگ : تختای وی آی پی یک و نیم نفرن ، بیا اینجا بخواب ، جامون میشه
مینهو : روی خودم کنترل ندارم ، اومدم اونجا به فاکت میدم
خنده ای کردم
جیسونگ : نگران نباش ، این اتفاق نمیفته
چشماشو باز کرد و با حالت ترسناکی نگام کرد
مینهو: پس عواقبش پای خودته
بلندشد و روی تخت اومد ، اونور تر رفتم ، ازش پرسیدم
جیسونگ : راستی اسمت چیه؟
نیشخندی زد
مینهو: چرا؟ میخوای زمانی که به فاکت میدم اسمم رو ناله کنی ، پس خوب به خاطر بسپار اسمم مینهوعه
چشمام رو ریز کردم و بهش خیره شدم
مینهو: خب تو نمیخوای اسمت رو بهم بگی؟
جیسونگ : جیسونگ
مینهو : اسم قشنگی داری ؛ خب زمانی که به فاکت میدم چی صدات کنم ؛ "جی" یا " سونگی" یا "جیسونگ"
جیسونگ : چرا اینقدر دوست داری منو به فاک بدی؟
لبخند زد و جلوتر اومد
مینهو: معلوم نیست ، چون یه اثر هنری کامل و ظریفی
پوزخند زدم ، روی تخت دراز کشیدم
YOU ARE READING
Heartless ^Minsung^
Fanfictionکاپل اصلی : minsung کاپل فرعی : hyunsung _ changlix ژانر : خشن ، درام ، اسمات 🔞 توضیح : مینهو عاشق پسری میشه که پدر اون پسر قاتل پدر مادرشه ، قبل از این که این موضوع رو بفهمه ، همه سعی میکنن جیسونگ رو از مینهو قایم کنن ، اما ........