Part 2

1.9K 329 93
                                    

Jisung:

صورتش رو جلو آورد طوری که لباش با لبام دو سانت فاصله داره

مینهو : خودت چی ؟

بهش خیره شدم ، نگاش روی لبام بود ؛ اون لبام رو میخواست نه جوابم رو

سرم رو جلوتر بردم تا فاصلمون کمتر بشه ، اون هم خیره به لبام جلو اومد

قبل از برخورد لبش به لبم عقب رفتم و به بالشت پشت سرم تکیه دادم

توی چشمام زل زد ، به سروم توی دستم اشاره کردم

جیسونگ : تموم شده . پرستار رو صدا نمیکنی؟

خیلی حرف برای گفتن داشت ولی با قورت دادن همش از روی تخت بلند شد و بیرون رفت

ادامه پیتزام رو خوردم

جیسونگ : لعنتی عجب طعمی داره ۱۵ سالی میشه پیتزا نخوردم

پرستار با اون پسر توی اتاق اومدن

پرستار سروم رو از دستم در آورد

پرستار : امشب رو استراحت کن فردا مرخصی

از اتاق رفت بیرون

اون پسر روی صندلی کنار تخت نشست و چشماش رو بست

جیسونگ : داری چیکار میکنی؟

مینهو: خواب

جیسونگ : اونجا؟

مینهو : جای بهتری رو سراغ داری؟

جیسونگ : تختای وی آی پی یک و نیم نفرن ، بیا اینجا بخواب ، جامون میشه

مینهو : روی خودم کنترل ندارم ، اومدم اونجا به فاکت میدم

خنده ای کردم

جیسونگ : نگران نباش ، این اتفاق نمیفته

چشماشو باز کرد و با حالت ترسناکی نگام کرد

مینهو: پس عواقبش پای خودته

بلندشد و روی تخت اومد ، اونور تر رفتم ، ازش پرسیدم

جیسونگ : راستی اسمت چیه؟

نیشخندی زد

مینهو: چرا؟ میخوای زمانی که به فاکت میدم اسمم رو ناله کنی ، پس خوب به خاطر بسپار اسمم مینهوعه

چشمام رو ریز کردم و بهش خیره شدم

مینهو: خب تو نمیخوای اسمت رو بهم بگی؟

جیسونگ : جیسونگ

مینهو : اسم قشنگی داری ؛ خب زمانی که به فاکت میدم چی صدات کنم ؛ "جی" یا " سونگی" یا "جیسونگ"

جیسونگ : چرا اینقدر دوست داری منو به فاک بدی؟

لبخند زد و جلوتر اومد

مینهو: معلوم نیست ، چون یه اثر هنری کامل و ظریفی

پوزخند زدم ، روی تخت دراز کشیدم

Heartless ^Minsung^Where stories live. Discover now