part 13

1.2K 184 54
                                    

Writer:

مینهو و چانگبین بدون اینکه متوجه جیسونگ بشن وارد پارک شدن.
آدام رو به جیسونگ کرد و گفت

آدام : خودتو اذیت نکن عزیزم اونا از بیرون نمیتونن تو رو ببینن.

جیسونگ همونطور که گریه میکرد شاهد رد شدن مینهو از کنارش شد.
جیسونگ شروع به تقلا کرد و میخواست از ماشین بیرون بره.
آدام به راننده دستور حرکت داد.
با حرکت کردن ماشین ، داد و گریه های جیسونگ چند برابر شد.

.
.
.

Changbin:

بامینهو وارد پارک شدیم ، یکم جلوتر که رفتیم دیدیم فلیکس لنگون لنگون داره سمتمون میاد ، با دیدنش چشمام گرد شد و دست و پاهام سست شد ، جیسونگ پیشش نبود.
با مینهو سریع سمتش دوییدیم

چانگبین : فلیکس فلیکس حالت خوبه؟ چیشده؟ چرا اینطوری شدی؟

مینهو سمت فلیکس رفت

مینهو : جیسونگ ، جیسونگ کجاست؟؟

سرشو پایین انداخت و شروع به گریه کرد

فلیکس : ه..هیونگ م..من م..متاسفم

مینهو بهش حمله ور شد و بازوهاشو گرفت و همونطور که اشک هاش روی گونه هاش سرازیر میشد داد کشید

مینهو : یعنی چی که متاسفیییی؟؟؟ جیسونگ من کجاااااست ؟ کجاااااااااست؟؟

سمت مینهو رفتم و از فلیکس جداش کردم

چانگبین : مینهو آروم باش فلیکس صدمه دیده
مینهو : خفه شووو ، همش تقصیر توئه که گذاشتم جیسونگ با فلیکس بیاد

دوباره به فلیکس حمله ور شد

مینهو : حررررررف بززززن لعنتی جیسونگ من کجاااست؟
فلیکس : ه..هیونگ آدام

دوباره جداشون کردم

چانگبین : آدام چی؟
فلیکس : آدام جیسونگ رو برد
مینهو : چی؟؟ اون عوضیییی اینجا چیکار میکرد؟ جیسونگ منو کجااا برد؟؟
فلیکس : ن..نمیدونم
مینهو : یعنی چی که نمیدوووونم ، حرف بزن آههه آه آه

یهو مینهو قلبشو گرفت و با زانوهاش روی زمین افتاد و سخت نفس میکشید

فلیکس : هیونگ هیونگ حالت خوبه؟؟

سمت مینهو رفتم ، چشماش حسابی سرخ شده بودن و با دستش محکم به سینه ش چنگ میزد و صورتش خیس عرق بود
به فلیکس نگاه کردم

چانگبین : مواظبش باش تا ماشین رو بیارم
فلیکس : باشه عجله کن

سریع رفتم و ماشین رو آوردم ، فلیکس با اینکه خیلی بد صدمه دیده بود ولی کمکم کرد مینهو رو سوار ماشین کنیم.
.
.
به بیمارستان رسیدیم ، مینهو رو بلند کردم و روی کولم گذاشتم و داخل بیمارستان بردمش.

Heartless ^Minsung^Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz