Hyunjin :
هیونجین : این چه وضعیه لعنتیییییی؟؟ بر...برای چی اینکارو با خود میکنیییی؟؟
جیسونگ : ولممم کننننن ، من مینهو رو میخوام
بلندبلند گریه می کرد و هق میزد
جیسونگ : مگه چی... از زندگی خوااااستمممم هق هق ... که انقدر بدبختمممم ، چرااا هیونجین ، چراااا؟؟؟ چراااا هق هق نمیذاری پیش عشقم باشم...من....من بدون اون هق هق می میرم ، اگه جسدم رو میخوای همین الان خودم رو می کشم.
با شنیدن حرف هاش اشک هام روی گونه هام لیز خورد ، اون خیلی وابسته به مینهو عه ؛ من....من هیچ وقت نمیتونم اون رو داشته باشم.
لعنت به این زندگیبا بغض نگاش کردم
هیونجین : یعنی حتی یه درصد هم....یه درصد هم احتمال نداره عاشقم بشی ؟؟
جیسونگ : نداره ، متاسفم ، من ....من فقط عاشق مینهوام ، قلب من فقط برای اون می تپه نه کس دیگه ای ، اون تنها کس و زندگی منه ، بذار برم پیشش احتمالا تا الان دیوونه شده..
.
.Minho :
آروم پلک زدمو چشمام رو باز کردم.
دیدم تار بود ، چندبار دیگه پلک زدمو چشمامو باز کردم.
همه بالای سرم جمع شدن.
فلیکس گریه میکرد و دستم رو محکم گرفته بودفلیکس : هیووونگ هیووونگ حالت خوبه؟؟
نفس عمیقی کشیدمو آروم از روی تخت بلند شدم ، فلیکس و سونگمین کمکم کردن بلند شدم
مینهو : جیسونگ ، جیسونگگگگ ، جیسوونگ من کجاست؟؟
چانگبین : مینهو سعی کن آروم باشی تا بهت بگماخمی به ابروهام دادم
مینهو : منظورت چیه؟؟؟ هااان؟؟ جیسونگ من کجاست؟؟؟
چانگبین : راستش ۱۵ دقیقه پیش هیونجین برام پیام فرستاد ، اون ...اون رفته لاس وگاس
مینهو : چی؟؟؟؟؟ جیسونگ ..جیسووونگ؟
چانگبین : چیزی راجبش نگفت ، پس حتما جیسونگ رو...با...با خودش بردهدستام شروع به لرزیدن کرد ، بهش حمله ور شدم
مینهو : چی داااری میگییییی؟؟؟ جیسونگ من رو بردهههه؟؟ همین حالا برام بلیت بگیرررر زودباااااااش
سونگمین : مینهو آروم باش
مینهو : خفه شوووووصدای تق تق در اومد.
فلیکس سمت در رفت و در رو باز کردفلیکس : جیسوووونگ
با شنیدن اسم جیسونگ سمت در دویدم.
فلیکس رو هول دادمو در رو کشیدم و کامل بازش کردم.
خودش بود جیسونگ منه ، بغض کرده بود و گریه میکرد.
چند قدم آروم به جلو برداشتم و همونطور که اشک هام روی گونه هام لیز می خوردن ، دستم رو جلو بردم و روی گونه ی زخمی و خونیش گذاشتم
YOU ARE READING
Heartless ^Minsung^
Fanfictionکاپل اصلی : minsung کاپل فرعی : hyunsung _ changlix ژانر : خشن ، درام ، اسمات 🔞 توضیح : مینهو عاشق پسری میشه که پدر اون پسر قاتل پدر مادرشه ، قبل از این که این موضوع رو بفهمه ، همه سعی میکنن جیسونگ رو از مینهو قایم کنن ، اما ........