Felix:با مینهو هیونگ به شرکتی که باهاش قرارداد بسته بود می رفتیم ، مینهو سرش رو به بالشتک صندلی تکیه داده بود و چشماش بسته بود ، توی ماشین خیلی سکوت بود ، به سونگمین نگاه کردم ، بهم اشاره کرد که ساکت باشم.
به شرکت رسیدیم ، از ماشین پیاده شدیم و وارد شرکت شدیم ، سمت دفتر رئیس شرکت رفتیم ، منشیش ما رو به داخل دفتر همراهی کرد.
رییس بلافاصله با دیدن مینهو هیونگ بلند شد و اون رو توی بغل گرفت .چانگبین : خیلی وقت ندیدمت ، چقدر عوض شدی
مینهو: اوهوم
چانگبین : انگار بی حالی
مینهو : نه خوبم ، بهتر کار رو شروع کنیم
چانگبین : هنوزم سردی ولی بهت عادت کردمسر میز نشستیم
چانگبین : معرفی نمیکنی؟
مینهو : این فلیکسه مدل شرکته و پسرعمه م هم هستبا لبخند شیطانی نگام کرد
چانگبین : اوووم جذابه ، مطمئنا لوازم آرایشی شرکت با وجود اون خوب فروش بره ، خوشبختم منم سئو چانگبینم
بی توجه بهش دستم رو توی کیفم کردم و عکس هیونجین رو درآوردم و روی میز گذاشتم
چانگبین : این چیه؟
فلیکس: اول اینکه چیه نه باید بگی کیه؟ دوما این مدل دوم شرکته و دوست پسر آینده منشروع به خنده کرد
چانگبین :خب این دوست پسر آینده شما الان کجاست؟
فلیکس : مسافرتهدوباره شروع به خندیدن کرد ، زورم گرفت و داد زدم
فلیکس : چرا میخندیییی؟
چانگبین : تو کجا و هیونجین کجا
فلیکس : چی؟ هیونجین رو میشناسی؟
چانگبین : من و مینهو و هیونجین دوستای بچگی همیم
فلیکس : پس چرا من هیچ وقت تو رو ندیدم
چانگبین : چون برای تحصیل رفتم خارج
مینهو: حرفاتون تموم شد؟؟
چانگبین : اوه ببخشید بهتره شروع کنیمشروع به کار کردیم نمیدونم چرا از این پسره خوشم نمیاد ، یه جوریه
چانگبین : هیونجین کی میاد؟
مینهو : احتمالا ۱۰ ماه دیگه
چانگبین : یکم دیره ولی احتمالا بتونیم زودتر ببینیمش
مینهو : چطور؟
چانگبین : چندتا از عکسبرداریا مون توی هاواییه
مینهو : خوبهدستام رو بهم کوبیدم
فلیکس : عالیههههه کی میریم هاوایی؟
چانگبین : ۶ ماه دیگه
فلیکس: اووووو چه خبره
مینهو : فلیکس لطفا تمومش کن
فلیکس : چشم هیونگ.
.
.Hyunjin:
به هتل رسیدم ، در اتاق رو باز کردم ، جیسونگ رو بردم داخل و در رو بستم.
یه گوشه ایستاده بود و تکون نمیخورد سمتش رفتم ، تمام صورتش از گریه خیس بود ، دستم رو روی پیشونیش گذاشتم ، تب کرده بود.
سمت حموم بردمش
YOU ARE READING
Heartless ^Minsung^
Fanfictionکاپل اصلی : minsung کاپل فرعی : hyunsung _ changlix ژانر : خشن ، درام ، اسمات 🔞 توضیح : مینهو عاشق پسری میشه که پدر اون پسر قاتل پدر مادرشه ، قبل از این که این موضوع رو بفهمه ، همه سعی میکنن جیسونگ رو از مینهو قایم کنن ، اما ........