هایییی
باورم نمیشه دارم یه بوک دیگه هم آپ میکنم🙂
این بوک نیست البته
در اصل تو چنلم میذاشتم برای سرگرمی ولی
به دلایلی مجبور شدم بیارمش واتپد.برنامه ی آپش تقریبا هر شبه
چون پارت هاش خیلیییی کوتاهن.***
خب بذارین اولش یه کوچولو برم بالای منبر😂
وارونه، داره درمورد وقتی حرف میزنه که پسرها رو با قوانین دخترها بزرگ میکنن و برعکس.
تصور همچین چیزی و ارتباط گرفتن باهاش سخته، من بهتون حق میدم. چون انگار داره تمام قوانینی که براتون طبق جنسیت تعریف شده رو بهم میریزه.همه ی افکاری که دارین الان و بهش عادت کردین، عرفه و همه قبولش دارن فقط بخاطر این باهاش اوکی این که براتون "عادی سازی" شده.
همه چیز در مورد همینه. "عادی سازی"
ولی اینکه یه چیزی عادیه دلیل نمیشه درست هم باشه.مثلا یه دورانی عادی بود دخترها رو دفن میکردن ولی درست نبود. یه دوران اینکه دختر ابرو برنداره عادی بود ولی درست نبود.
برای مقابله با چیزهایی که درست نیست راه جنگیدن اینه که شکل درستش رو "عادی سازی" کنیم.
ما. من. تو و هر کسی که داره این بوک رو میخونه.باید و نبایدی وجود نداره.
فقط درست و اشتباه وجود داره.
کشتن یه آدم اشتباهه؟ اگه آره پس هم برای زن هم برای مرد.
توهین کردن اشتباهه؟ اگه آره پس هم برای زن هم برای مرد.
خیانت اشتباهه؟ اگه آره پس هم برای زن هم برای مرد.
آرایش کردن اشتباهه؟ اگه نه پس هم برای زن هم برای مرد.
دامن/کت شلوار پوشیدن اشتباهه؟ اگه نه پس هم برای زن هم برای مرد.دیروز برادرم بهم گفت چرا ما پسرا ناخن هامون رشد میکنه؟
انگیزه ی خدا چی بود؟
باز دخترا میذارن بزرگ شه و بهش لاک میزنن خوشگل میشه!
بهش گفتم شاید خدا نمیدونست ما قراره لاک رو محدود به جنس دختر کنیم. شاید قرار بود دست های شما هم با لاک خوشگل تر شه.
یکم سکوت کرد بعد گفت خیلی منطقی بود قانع شدم...پس اگه وارونه بهتون حسِ عجیبی داد، یا درکش نکردین حق دارین. باید هم حس درستی بهتون نده. اگه ایتجوری نباشه درموردش فکر نمیکنین. اونوقت نمیفهمین افکار قدیمی چجوری بدون اینکه بفهمین تو ذهنمون ریشه کرده.
ولی کم کم عادت میکنین♡***
همین دیگه امیدوارم ازش لذت ببرید❤
-love you
YOU ARE READING
Upside Down [L.S]
Fanfictionوارونه، دنیاییه که توش پسرها با قوانین دخترها بزرگ شدن و دخترها با قوانین پسرها. هری ای که داره لباس ها رو روی طناب وسط جنگل پهن میکنه با یه دختر که با دوستاش برای جمع کردن چوب و هیزم به جنگل اومده آشنا و عاشقش میشه، اما چیزی که نمیدونه اینه که اون...