15

2.7K 530 41
                                    

: توی بد دردسری خودتو انداختی توله سگ! میدونی که؟!

با تموم شدن حرفش لباشو روی لبای سرخ شده بکهیون کوبید و تشنه و با ولع بوسیدش. انگشتاش رو توی موهای پسرک چنگ کرد و شدت بوسه رو بیشتر کرد و ناله بکهیون رو درآورد.
پسر کوتاه تر روی نوک انگشتای پاش بلند شد و هیجان زده لبهاشو با حرکت لبهای چانیول هماهنگ کرد. با یکی از دستاش لاله گوش مرد رو نوازش میکرد و با دست دیگش  پشت کمرش رو ..... چند دقیقه بعد ، لباشو از چانیول جدا کرد و نفس زنون گفت
: باید بری توی جشن

چانیول از قطع شدن بوسشون اخم غلیظی کرد. اونو بسمت خودش کشید و لب پایینشو بین دندوناش گرفت گاز ریزی ازش زد ، بعد شروع به مکیدنش کرد. کف دستشو به گودی کمر بکهیون فشار داد تا دوباره ازش جدا نشه.
از حرکت چانیول توی دل بکهیون قنج رفت اما الان وقتش نبود! خودشو عقب کشید ولی با حرکتش باعث شد چانیول لبهاشو ول کنه به جاش سرشو کنار گردنش ببره پوست گردنشو مک محکمی بزنه ، دست دیگه مرد روی باسنش گذاشته شد و شروع به مالیدنش کرد.

بکهیون نیشخندی زد. اینطوری نمیشد.
دستشو روی عضو چانیول که هنوزم از شلوارش بیرون بود گذاشت و آروم با شستش روش دست کشید. همزمان سرشو توی گودی گردن مرد بلند قد فرو برد و با زبونش لیسی به پوست زیر چونش زد. چلنیول مثل موم از کارها وا رفت...
بکهیون با شل شدن دستی که پشت گودی کمرش بود ، سریع عقب کشید و به سمت در رفت
:باید بیای پایین. همین الانشم کلی دیر کردی چان

چانیول انقد از حرکت ناگهانیش جا خورد که چند ثانیه طول کشید تا بفهمه بکهیون چیکار کرده. با لحن عصبی به پسر دور شده تشر رفت
:بیا اینجا بکهیون الان
بکهیون تای ابروی بالا برد و سری به معنی نه تکون داد
:متاسفم چان ، باید برم به شام برسم
در اتاقو باز کرد تا بیرون بره.
چانیول کلافه از حس خراب شدش غرید
: بکهیون دیونم نکن! لعنت بهت خودت شروع کردی ... کاری نکن بیام پایین و جلوی همه بفاکت بدم! بیا اینجا ..الان

بکهیون بین چهار چوب در ایستاد و چشماشو مظلوم کرد
: متاسفم ولی خیلی گشنمه. بقیش باشه برای موقع خواب. اتاقمو که بلدی؟

چانیول تکخندی بهش زد
: موقع خواب؟! چرا فکر کردی نامزدمو ول میکنم میام تو اتاقت، تا تورو به فاک بدم بیبی؟!

بکهیون با بیتفاوتی نمایشی شونه ای بالا انداخت
: میتونی نیای...شاید من اومدم پیشت
چشمکی به چشمای عصبی چانیول زد و به پیراهن کثیفش اشاره رفت
:لباستو عوض کن و زود بیا . من زودتر میرم پسرای هات زیادی اون پایین هستن که دوست دارن به جای تو شبو بیان توی اتاقم. شاید بتونم یکی رو برای ..

حمله چانیولو که دید سریع خودشو تو راهرو پرت کردو از اتاق فاصله گرفت.

تهدید خشمگین چانیول رو واضح  از اتاق شنید.
: جرأت داری به کسی نگاه کن تا استخوناتو خرد کنم

Let me love youWhere stories live. Discover now