نفس عمیقی کشید. از عطر خوشی که توی بینیش اومد بی صدا اعتراف کرد. (چه خوشبو)
بینیشو رو به بدن سفتی که سرش روش بود کشید.
(نمیدونستم لی عطر به این خوشبویی استفاده میکنه )
کمی تکون خورد تا بدن خشک شدشو حرکت بده و جاشو بهتر کنه، هنوزم خوابش میومد پس چشماشو باز نکرد. سرش تیر میکشید و معدش سوزش داشت (لعنت خیلی مشروب خوردم)
پاهاشو روی بدنی که بهش چسبیده بود انداخت (پس بلاخره دیشب باهم خوابیدیم )
میدونست دیر یا زود اتفاق میفته. اما از اینکه انقد مست کرده بود که چیزی یادش نمونده احساس حماقت میکرد (الان چه فکری دربارم میکنه!)
درد داشت ولی نه انقد که نتونه تحملش کنه، اولین رابطش نبود.
سعی کرد بخوابه. ولی درد سرش مانع میشد.با خستگی زمزمه کرد
:سرم داره میترکهانگشتایی لای موهاش رفت و شروع به ماساژ پوست سرش کرد.
لبخندی زد و سرشو بیشتر به انگشتا چسبوند.
لبهای روی لباش اومد بوسه ای رو حس کرد، صورتشو کنارکشید تا بخوابه اما دستی چونشو گرفت محکم سرجاش برگردوند و دوباره لبهاش بوسیده شد. کلافه سرشو چرخوند و با خوابالودگی گفت
: خوابم میاد لی... باشه برای بعد:لی؟!
با شنیدن صدا کریس، چشماش باز شدن از شوک لگدی به پسر لخت روبه روش زد و باعث شد کریس با کمر به زمین بیفته
:آااااااااخخخخخخخ فاااااااااکککسوهو توجهی به ناسزای کریس نکرد. جا خورده از این اتفاق و بدن برهنه اش فریادی کشید
: اینجا چه خبره؟!
به ملحفه زیرش چنگ انداخت و دور خودش پیچید.
کریس با چرخوندن چشماش از زمین بلند شد و به پسری که سعی میکرد یه نقطه از بدنش پیدا نباشه لبخند کجی زد:فکر نکنم جایی از بدنت از دستم در رفته باشه که ندیده باشم
به ملحفه دورش اشاره کرد
:راحت باش
سوهو با عصبانیت زیادی عربده کشید
:میگم اینجا چه خبره لعنتی؟!
مرد بزرگتر که به جز یه لباس زیر چیزی تنش نبود سوالی ازش پرسید
:معلوم نیست؟!سوهو نفس زنون به کریس نگاه کرد ،بعد از لای ملحفه به خودش خیره شد ،تمام تنش مارک شده بود! انقد شدید که رنگش به سرخی و بنفش میزد.
همونطور که به کبودی ها خیره شده بود و لبهاش از فهمیدن موضوع شروع به لرزیدن کرد و اشکی روی صورتش لغزید. با نگاه به مرد دست به کمر شده نالید
:چرا اینکارو کردی...کریس با دیدن ناامیدی پسر روی تخت به حرف اومد
: سوهوسوهو با چشمای اشکیش به کریس نگاه کرد و ناباورانه خندید
:با من خوابیدی؟! وقتی مست بودم؟!!انگار هنوزم باورش نشده بود!
کریس سرشو به نشونه درسته تکون داد. عربده پسر کوچیک توی اتاق پیچید
:لعنت بهت. به چه اجازه ای؟!
سوهو از تخت پایین پرید و به صورت کریس سیلی محکمی کوبید
:عوضی
با کف دستاش به سینه مرد ضربه زد و با ناراحتی سرزنشش کرد
: من با کس دیگه ای تو رابطم! لعنت بهت ....لعنت به من ..
کریس مچ دستاش رو چسبید و متوقفش کرد
:بهش تعهدی نداشتی سوهو! هنوز نامزد نکردین
YOU ARE READING
Let me love you
Fanfiction👑عنوان: بذار من عاشقت بشم 👑کاپل ها: چانبک اصلی _ کریسهو فرعی 👑ژانر: ازدواج_اجباری رمنس اسمات انگست 👑نویسنده: golabaton 👑وضعیت: کامل شده 💌✂️خلاصه عشق در نگاه اول، چیز کلیشه ای به نظر میرسه به خصوص اگه برای آدم بی اعصاب و مغروری مثل چانیول باش...