28:نقشه

205 69 43
                                    

€ امضاش کن.

جونمیون به میز رئیس کیم نزدیک شد و برگه هایی که اونجا بودن رو برداشت. با دیدن کلمه‌ی توافق نامه پوزخندی زد و به سمت مبل بزرگی که توی اتاق بود رفت و روی اون نشست و مشغول خوندن برگه ها شد.

پیر مرد با صبر به نوه‌اش نگاه میکرد.

" چیزی درمورد رفتنش نوشته نشده.

جونمیون بعد از خوندن برگه ها گفت و به رانگ اشاره کرد.

€ انتظار نداری که همه ی خواسته هات برآورده بشه؟خودت خوب میدونی چند تا از قوانینو نقص کردی و چقدر مارو تو دردسر انداختی.

جونمیون برگه هارو امضا کرد و خودکار رو روی میز مقابل رئیس کیم کوبید.

"شما هم میدونید چی باعث شد بخوام از اینجا فرار کنم.

و با قدم های بلند اتاق رو ترک کرد.

€پسره‌ی گستاخ.

وارد اتاقش شد به سمت تختش رفت و لبه ی اون نشست. رانگ پشت سرش وارد اتاق شد.با گره خوردن نگاهشون جونمیون پوزخند طعنه آمیزی زد.

" چرا انقدر عوضیی؟

رانگ چیزی نگفت

" اونروز بهت گفتم ازت متنفر نیستم. ولی حالا حرفمو پس میگیرم. به اندازه‌ی تمام ثانیه هایی که توی این خانواده زندگی کردم ازت متنفرم.

& تو جای من نیستی !!!

"تو چی مفهمی؟‌ مگه تو جای من زندگی کردی که به خودت اجازه ی دخالت تو زندگیمو دادی؟به خاطر تو من اینجام. چون تو من لو دادی.

& اره من لو دادم. میتونی هرچقدر میخوای ازم متنفر باشی ولی من از کارم پشیمون نیستم.

جونمیون چیزی نگفت و فقط نگاه تنفر آمیزشو به رانگ دوخت.

//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

×شما واقعا میخواید بهش اعتماد کنید؟

رئیس کیم دستشو روی عصا‌ش جا به جا کرد.

€معلومه که نه. اون پسر زیادی باهوشه. خیلی وقته اینو میدونیم.

× هیچ وقت فکر نمیکردم پسری که ۱۷ سال مطیعانه تربیت شده بود تو یک شب به یه پسر سرکش و فراری تبدیل بشه.

€ اشتباهی که من کردمو تو دوباره تکرار کردی.

× مینسوک و جونمیون باهم خیلی فرق دارن.

€ من و تو هم متفاوت بودیم. ولی سرنوشت هردو یکی شد.

× میخواید بزارید اون پسره همیشه کنارش باشه؟ازش خوشم نمیاد.

€ بالاخره دست از پا خطا میکنه. بلافاصله بندازش بیرون.

× درمورد جیان؟

Phoenix Where stories live. Discover now