31: کما

229 67 71
                                    

^ لوهااان

با صدای داد شیومین سریع خودشو به اتاق کارش رسوند

_ چی شده؟

^ لوهان.... سوهو .... بهم پیام داده.

_ چی؟؟؟؟ سوهو؟

^ اره...

لوهان سریع خودشو به شیومین رسوند.

_چی گفت.... اصلا مطمئنی خودشه؟

^گفت فردا باید برم یه رستوران.

_ خدای من... باید به کریس خبر بدیم...

لوهان با هیجان گفت ولی با گرفته شدن دستش توسط شیومین متوقف شد

^ بزار اول ببینیم جریان چیه.
لوهون سرشو تکون داد...

_ من خیلی نگرانم مینی

^ منم همینطور.

" ممنون دستیار هونگ.

+کاری نکردم....

" تو خیلی کمکم میکنی... ازت ممنونم.

+ تو تنها کسی هستی که باهام درست رفتار میکنه. درضمن بابت کمک‌هام پول خوبی میگیرم.

چشمکی به جونمیون زد و از اتاق خارج شد
شاید پول همه چیز نباشه ولی مسلما برای رسیدن به خیلی چیزا لازمه.
وقتی مادر دستیار هونگ مریض شد و جونمیون از حساب شخصی خودش پول درمان مادرشو داد فکر نمیکرد روزی هونگ انقدر بهش کمک کنه و تبدیل بشه به کسی که بهش اعتماد داره.
اون تونست  سهون رو ازشون دور کنه حالا نوبت جیان بود و هیچ کسی براش قابل اعتماد تر از عموش نبود. پس باید با احتیاط جیان رو پیش شیومین میفرستاد.

_________________________________________________________

از استرس با پاش روی زمین ضرب گرفته بود... کمی از آب لیوان جلوش خورد.

صندلی مقابلش عقب کشیده شد و مرد با کت و شلوار رسمی جلوش نشست

+سلام... شما باید آقای شیائو شیومین باشید.

سرشو تکون داد.

+ من هونگ این‌هان هستم.

با شنیدن اسم تعجب کرد. اون همون مردی نبود که با اسمش ایمیل سوهو رو گرفته بود؟!

^ ولی...

+ جناب کیم منو فرستادن. خودشون نمیتونست بیان. ازم خواستن این نامه رو بهتون تحویل بدم.

با دستش پاکتی رو به سمت شیومن هل داد.شیومین با تردید پاکت رو برداشت و محتویاتشو خوند. بعد از تموم شدن اونچیزی که جونمیون براش نوشته بود به هونگ نگاه کرد

+ من ۳ روز آینده خانوم جیان رو میارم هرجایی که شما بگید. بعدش مسئولیت ایشون با شماست.این شماره‌ی یکبار مصرفیه که آقای کیم از من خواستن برای ارتباط با شما تهیه کنم. لطفا آدرس رو برام بفرستید.در ضمن گفتن گوشی که توی اتاقشون بود رو دفعه دیگه برای من بیارید

Phoenix Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon