وقتی لی گفت دوست نداره سوهو طبقه بالارو ببینه انتظار چیزای خیلی بد تر از اونو داشت.
مثلا شاید کسایی که مشغول مواد کشیدن باشن یا اینکه مشغول سکس کردن.
ولی میزهای قمار چیزی نبود که سوهو باهاش غریبه باشه.به سمت میزی رفتن که وسط سالن قرار داشت و تقریبا نصف افراد حاضر دورش جمع شده بودن. چن شروع به توضیح دادن کرد
●اونی که سمت راست میز واستاده و پیراهن سفید تنشه چانه...دوست ما
"مهمونی برای اونه؟
● نه......اونی که پشت میز نشسته.اون کسیه که این مهمونی رو راه انداخته.
" میتونم باهاش حرف بزنم؟
چن ابروهاشو بالا داد.....چرا این پسر انقدر مشتاق بود صاحب این مهمونی رو بشناسه.
° چرا واستادید؟بریم جلو
همراه بکهیون به میز نزدیک شدن.برخلاف طبقهی پایین که پر از سر و صدا و بخار و انواع رایحه های تند و عجیب غریب بود،اینجا آروم تر بود و البته روشن تر.
همه روی بازی دونفری که دو سمت میز نشسته بودن تمرکز کرده بودن.سوهو به سمت دیگهی میز نگاه کرد.پسر جونی با موهای قهوهای و این سمت میز صاحب مهمونی و البته دوست لی.
کای خودشو به پسری که حالا سوهو میدونست اسمش چانه نزدیک کرد.
¤ اوضاع چه طوره؟
■داغون.....این پسره خیلی کار بلده......رفیق خر ما هم که نمیخواد کوتاه بیاد.
سوهو به دقت به بازی نگاه میکرد....کسی تقلب نمیکرد......روش بازیهاشون خیلی مبتدی بود.به چان نزدیک شد." میتونم بپرسم شرط سر چیه؟
چان به پسر غریبه ای که کنار ایستاده بود و اونو مخاطب خودش قرار داده بود نگاه کرد.
با دیدن تایید چن جوابشو داد.■ یه آپارتمان تو محلهی گانگام با ۳ تا دختر برای امشب.
سوهو سرشو تکون داد.
چان به سمت کای خم شد....
■ این دست ببازه کارش تمومه.
¤حقشه....وقتی زیاده روی میکنه همین میشه....مجبوره انقدر خودشو خفه کنه؟
ورق آخر هر کدوم از بازیکنا روی میز قرار گرفت و طبق پیش بینی چان اونا باخته بودن
* فاک.....لعنت بهش.
₩ باخت هم جزئی از بازیه بهتره خودتو ناراحت نکنی.
مرد برنده با پوزخند و لحنی کنایه آمیز گفت.* درسته....
کلیدی رو از جیبش بیرون اورد و روی میز انداخت* اینم از شرطمون
بلافاصله از میز دور شد و چان همراهش راه افتاد.
پسر خم شد تا کلید رو برداره ولی همون لحظه دست دیگه ای اونو برداشت.
VOCÊ ESTÁ LENDO
Phoenix
Fanficتحمل کردن یا فرار؟ ظرفیت تحمل آدما مثل یه لیوان با یه حجم مشخصه و ممکنه روزی با یک قطره اون لیوان سرریز بشه. تحمل سرریز شد و بدون فکر کردن به چیز دیگهای همهی گذشتشو پشت سرش گذاشت. ☯︎نویسنده:leucanthemum ☯︎کاپل اصلی: کریسهو ☯︎کاپل فرعی: شیوهان، چا...