■ شت از بین این همه سوپر قهرمان اخه چرا زُرو؟
چان که جلوی آیینه قدی ایستاده بود گفت¤ حداقل مجبور نیستی دلقک باشی هیونگ... اونا خیلی ترسناکن
* همگی آماده اید؟
کریس اعلام کرد.بکهیون با گریم و لباس جدیدش چندتا عکس سلفی از خودش گرفت..چن همچنان با گوشیش درگیر بود، کای ناراضی روی دستهی مبل نشسته بود.
همون لحظه بقیه بهشون اضافه شدن.
کیونگسو با دیدن گریم و لباسی که کای تنش کرده بود بهش نزدیک شد.کای سرشو بلند کرد
¤ الان میخوای تیکه بندازی؟ چون اصلا حوصلشو ندارم.
₩ من خودمم مثل تو لباس پوشیدم.چرا باید مسخرت کنم؟
کیونگسو حق به جانب گفت.کای سرشو تکون داد.₩ ولی به نظر من خیلی کیوت شدی.
کیونگسو با خنده گفت و دوباره از کای فاصله گرفت...کای گیج چند بار دهنشو باز و بسته کرد تا چیزی بگه ولی ذهنش خالی شده بود.... اون کیوتسو الان به کای، الهه جذابیت گفت کیوت؟
☆ پس سوهو کجاست؟
لی با ندیدن سوهو همراه بقیه پرسید.^ باید کاری انجام میداد... اون خودشو به ما میرسونه... فقط بیاید یه بار دیگه برنامه رو باهم دوره کنیم.... ۲ ساعت دیگه وقتشه.
همگی برای تایید حرف شیومین جایی برای نشستن پیدا کردن و منتظر توضیحات شدن.
^ وقتی وارد مدرسه میشیم باید به سمت سکوی سنگی که سمت شرقی محوطهست بریم.بعد از اینکه وسایلمونو آماده کردیم خود معاون ها و معلما بچه هارو میارن.بعد نمایش شروع میشه. این قسمت خیلی مهمه چون حسابی باید حواس همه رو پرت کنیم.
°برای اینکه سوهو کسی که میخواد ببینه؟
بکهیون پرسبد^ درسته
°ولی چه جوری قراره بین اون همه آدم پیداش کنه؟
^ سوهو میتونه...بعد از ۱۰ دقیقه سوهو کسی که میخواد رو از جمعیت دور میکنه. بعد نمایش نوبت موسیقیه.
به چانیول که همچنان با شنل لباسش درگیر بود نگاه کرد.
^ چان تو آماده ای؟
چان سرشو بالا گرفت■ اره... ولی نگفتید چقدر باید طولش بدم.
_ تا جایی که سوهو بهت علامت بده.
☆ جریان اون نمایش آخر چیه؟
لی پرسید
^ وقتی رسیدیم دم مدرسه متوجه میشید... فقط بچه ها ما دقیقا ۱ ساعت قبل تعطیلی مدرسه کارمونو شروع میکنیم ... باید قبل از اینکه زنگ بخوره از اونجا دور شده باشیم.¤ حس میکنم وسط یه بازی اکشنم.
کای آروم گفت^ با خودمون ۳ تا ماشین میبریم.... وقتی کارمون تموم شد همی باید از مسیرهای مختلفی برگردیم خونه.
KAMU SEDANG MEMBACA
Phoenix
Fiksi Penggemarتحمل کردن یا فرار؟ ظرفیت تحمل آدما مثل یه لیوان با یه حجم مشخصه و ممکنه روزی با یک قطره اون لیوان سرریز بشه. تحمل سرریز شد و بدون فکر کردن به چیز دیگهای همهی گذشتشو پشت سرش گذاشت. ☯︎نویسنده:leucanthemum ☯︎کاپل اصلی: کریسهو ☯︎کاپل فرعی: شیوهان، چا...