■ کریس تو فلش نداری؟
* ها؟
چان با دیدن قیافهی گیج کریس متوجه شد از اول به هیچ کدوم از حرفایی که میزد گوش نداده بود
■میگم فلش نداری؟
* نمیدونم توی کیفمو بیین...
° کریس چته تو؟؟؟امروز تو باغ نیستی؟
بکهیون پرسید* هیچی... فقط دیشب گند زدم.همین.
بکهیون با ابروهایی که بالا داد به کریس نگاه کرد.... اون کوه اعتماد بنفس الان گفت گند زده؟؟؟
■ کریس تو از کی تاحالا کتاب میخونی؟ اونم فرانسوی؟
چان که توی کیف کریس دنبال فلش میگشت با دیدن کتابی که اونجا بود
کنجکاو شد و اونو بیرون کشید و با دیدن متن کتابی حسابی تعجب کرد.
* وات؟؟ من اخه فرانسوی بلدم؟
کریس به کتاب نگاه کرد... اون همونوکتابی نبود که سوهو براش میخوند؟
بکهیون کتاب رو از دست چان گرفت.
° من فکر میکردم تو ته تهش بتونی انگلیسی بفهمی.... فرانسوی؟!!!
* بده ببینم...
کریس کتاب رو باز کرد.... اگه چان نمیگفت زبون اون کتاب فرانسویه کریس هیچ وقت نمیفهمید.... یعنی سوهو همیشه از روی همین متن اون داستانو براش میخوند؟؟؟؟
* فااااااااکککککک
بلند گفت و سرشو روی میز گذاشت.بکهیون و چان گیج بهم نگاه کردن. کریس هیچ وقت یه آدم عادی نبود ولی حداقل رفتارهای عجیب غریب از خودش نشون نمیداد.
■ هی....چت شد؟
کریس دوباره سرشو بالا گرفت
* من یه احمقم که حتی به زور مدرک تحصیلی گرفتم. هیچ هنری بجز گند زدن ندارم. اونوقت عاشق کسی شدم که انقدر همه چیز تمومه؟؟؟؟؟ من هیج شانسی ندارم.جمله ی اخرشو با ناله گفت و دوباره سرشو روی میز گذاشت.
☆ کریس عاشق شده؟
لی که تازه به بقیه رسیده بود با تعجب گفت.■ فکر کنم بیشتر دیوونه شده باشه تا عاشق.
چان گفت و با تکون دادن سرش دوباره مشغول پیدا کردن فلش توی کیف کریس شد.☆ هی... کریس وو... چه مرگته؟
* چرا باید انقدر خنگ باشم؟؟؟
کریس دوباره سرشو بالا گرفت و از لی پرسید.☆ تو همیشه همینجوری بود. حالا چرا انقدر داری بهش توجه میکنی؟
کریس با ناله صداهایی نامفهومی از خودش دراورد.
بکهیون سرشو از روی تاسف تکون داد.
° تو هنوز بهش اعتراف هم نکردی و پا پس کشیدی؟
VOCÊ ESTÁ LENDO
Phoenix
Fanficتحمل کردن یا فرار؟ ظرفیت تحمل آدما مثل یه لیوان با یه حجم مشخصه و ممکنه روزی با یک قطره اون لیوان سرریز بشه. تحمل سرریز شد و بدون فکر کردن به چیز دیگهای همهی گذشتشو پشت سرش گذاشت. ☯︎نویسنده:leucanthemum ☯︎کاپل اصلی: کریسهو ☯︎کاپل فرعی: شیوهان، چا...