26: جفت اژدها

257 72 45
                                    

☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎

¤ جدی که نمیگی؟

" کیونگ.... من کاملا جدی‌ام.

₩ یعنی تو و اون کریس وو الان باهمید؟

" اره

₩ تو بهش اعتراف کردی؟

" خب یه جورایی. یعنی دوتایی اعتراف کردیم

₩ واقعا واقعا واقعا الان شما با همید؟

" کری؟

₩ نه

" پس نفهمی؟

₩ خیلی عوضی... باید زود تر بهم میگفتی

کیونگسو درحالی با خنده و هیجان ضربه ای به کمر سوهو زد گفت

" وحشی.

₩ بهم بگو از جریان همون دستبند شروع شد؟

" اره.

₩ فااااک.... میدونستم

" بنظرت عمو و هیونگ مشکلی باهاش دارن؟

کیونگسو نگاه چپی به سوهو انداخت

₩ از کی تاحالا انقدر احمق شدی؟ اونا خودشون گی هستن.چرا باید با رابطه‌ی شما مشکل داشته باشن؟

" تو احمقی. منظورم پسر بودن هر دو نیست. منظورم اینکه کریس پسر خاله‌ی هیونگه و منم برادر زاده‌ی عمو.

₩ آهاان. منظورت همون غیرت روی فامیل خودیه؟

سوهو سرشو تکون داد.

₩ اونا منطقی تر از این حرفان.نگران نباش.

" امیدوارم . خوشبختانه مشکل کریسمس حل شد.

₩ کریسمس؟

" میخواستن منو همراه خودشون به چین ببرن. ولی این قضیه هیچ جوره شدنی نبود.

₩ شت! به خاطر خانوادت؟

" اوهوم . برای همین عمو و لوهان هیونگ کلا بیخیالش شدن.

کیونگسو سرشو تکون داد و چند لحظه بعد انگار چیزی رو به خاطر اورده باشه خودشو به سوهو نزدیک تر کرد

₩ ببینم...

سوهو بهش نگاه کرد

₩ باهاش خوابیدی؟

سوهو کیونگسو رو عقب هل داد

" منحرف !

₩ یااااا..... پس اینکارو کردی؟

کیونگسو با صدای بلند گفت و سوهو ازش فاصله گرفت.
............................................................

*بابا.. ترو خدا بزار برم.

کریس درحالی با ناراحتی وارد اتاق پدرش میشد گفت

Phoenix Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin