در حال امضا کردن قرار داد های هفته گذشته بود که با ورود آیرین متوقف شد.
برای آخر هفته یک سفر به چین داشت تا با رئیس کمپانی ژانگ و دوست پسرش ملاقات داشته باشه.چقدر دلش برای هیونگ مهربونش تنگ شده بود.
_"آیرین برنامه سفر فردا چیه؟"
_"لیست کامل برنامه رو براتون ایمیل کردم."
بکهیون دستهاش رو تو هم گره زده و روبه آیرین کرد
_"اگه ممکنه بخونش تا یک بار هم باهم دیگه چک کنیم. میدونی که با نبود تو تو این سفر چقدر قراره به من سخت بگذره بنابراین حوصله درست شدن یه مشکل دیگه و بیشتر از این کلافه شدن رو ندارم."
آیرین بازم تاسف خودش رو به رئیسش اعلام کرد و گفت
_ "واقعا متاسفم که نمیتونم تو این سفر همراهیتون کنم."
بکهیون مثل همیشه بهش لبخند زد و بهش اطمینان داد که نباید برای همچین موضوعی احساس بدی داشته باشه چون سلامتی خودش تو این موقعیت از همه چیز مهم تره، و با جمله اینکه " تو دست راست من هستی ایرین، لطفا مراقب دستم باش" سعی کرد تا حس و حال بد آیرین و نگرانیش برای عمل جراحی که قرار بود روی گوشش انجام بشه رو کم تر کنه.
بکهیون از روی صندلیش بلند شد و روی کاناپه کناری دفتر نشست، از آیرین خواست تا روی صندلی مقابل مبل بشینه و برنامه سفر دو روزش رو بخونه.
- بلیط هواپیما شما به چین برای بامداد فردا راس ساعت 01:03 هست
- اقامت شما در اتاق همیشگیتون در هتل " پنینسولا* " و راننده ای که شما رو از فرودگاه تا اونجا همراهی میکنه
- صرف صبحانه در هتل
- قرار ملاقات با رئیس ژانگ در ساعت 10 صبح و بعد از اون برگزاری سه جلسه پشت سر هم در خصوص برنامه های سال های آینده ی دو شرکت و بستن قرادادهای جدید.آیرین بعد از مکث کوتاهی ادامه برنامه کاری فشرده رئیس بیون رو براش خوند.
_ ساعت 2 ظهر قرار ملاقات با رئیس ژانگ و همسرشون سوهو کیم در رستوران " لانگ کینگ هین* " و بعد از اون دوباره راننده شما به هتل میرسونه تا استراحت کنید و برای مهمانی تایم شب آماده بشید در هتل
" لندمارک* "*The Peninsula Hong Kong
ESTÁS LEYENDO
Chancy Dream
De Todoبیون بکهیون وارث شرکت "𝐝𝐨𝐮𝐛𝐥𝐞 𝐁" کسی که الان وقتشه به چیزی که از بچگی بخاطرش بزرگ شده برسه! یعنی نشستن روی صندلی ریاست. چی میشه اگه شرکت های "𝐏𝐑𝐊" بزرگترین رقیب بیون ها بعد از سال ها وارث جدیدشو به همه معرفی کنه؟ 𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹𖦹...